کلمه جو
صفحه اصلی

فاروق

فارسی به انگلیسی

discriminating

فرهنگ اسم ها

اسم: فاروق (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: fāruq) (فارسی: فاروق) (انگلیسی: farugh)
معنی: تمیز دهنده و فرق گذارنده، از صحابه ی پیامبر اسلام، ( اَعلام ) ) لقب عمرابن خطاب ( خلیفه ی دوم )، ) شاه مصر [، میلادی]، که با کودتای نظامی به رهبری محمّد بخیت و جمال عبدالناصر برکنار شد و در ایتالیا درگذشت، ( در اعلام ) لقب عمربن خطاب ( خلیفه ی دوم )، از صحابه ی رسول اکرم ( ص )، لقب عمر خلیفه دوم

(تلفظ: fāruq) (عربی) (در قدیم) تمیز دهنده و فرق گذارنده ؛ (در اعلام) لقب عمربن خطاب (خلیفه‌ی دوم)، از صحابه‌ی رسول اکرم (ص).


فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی رشخوار جلگه ومعتدل ۵۳۵ تن سکنه قنات غت پیبه بنشن شغل زراعت گله داری قالیچه و کرباس بافی .
جداکننده حق وباطل، تمیزدهنده اموروفرق کننده میان حق وباطل
( صفت ) ۱ - مرد نیک ترسناک ۲ - کسی که امور را از یکدیگر فرق گذارد و تمیز دهد ۳ - جدا کنده حق از باطل

فرهنگ معین

[ ع . ] (ص . ) ۱ - جدا کنندة حق از باطل . ۲ - تمیز دهنده و فرق گذارندة میان امور. ۳ - مرد سخت ترسناک .

لغت نامه دهخدا

فاروق. ( ع ص ) مرد نیک ترسناک. ( منتهی الارب ). || کسی که امور را از یکدیگر فرق میگذارد و تمییز میدهد. ( اقرب الموارد ). آن که جدا کند دو چیز را. آن که فرق گذارد حق را از باطل. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
فاروق حق و باطل ملک زمین تویی
احسنت شادباش زهی حقگزار ملک.
انوری.
- تریاق فاروق ؛ بهترین تریاکها و نیکوترین مرکبات بدان جهت که جدا گرداند بیماری و تندرستی را. ( منتهی الارب ). و مطلقاً بمعنی تریاق به کار رفته است. مسیح کاشی گوید :
خورده فاروق فقر پنبه من
زآنم از آسمان گزندی نیست.
( از آنندراج ).
تریاق افاعی. تریاق مثرودیطس.

فاروق. ( اِخ ) لقب عمربن خطاب است ( در عرف اهل سنت و جماعت ) :
در میان حق و باطل فرق کن
باش چون فاروق مر حق را معین.
خاقانی.
صِدّیق به صدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود.
نظامی.
رجوع به عُمَر شود.

فاروق. ( اِخ ) دهی از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز که در 56 هزارگزی شمال خاوری زرقان و کنار راه فرعی سیدان به محمودآباد خفرک واقع است. جلگه ای معتدل ، مالاریایی و دارای 1720 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و میوه ، و شغل اهالی زراعت و باغبانی است.دارای یک دبستان است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ). و رجوع به فارسنامه ابن بلخی چ تهران ص 125 شود.

فاروق. ( اِخ ) دهی از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه که در 12 هزارگزی جنوب خاوری رشخوار واقع است. جلگه ای معتدل و دارای 535 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، پنبه ، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فاروق . (اِخ ) دهی از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه که در 12 هزارگزی جنوب خاوری رشخوار واقع است . جلگه ای معتدل و دارای 535 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، پنبه ، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


فاروق . (ع ص ) مرد نیک ترسناک . (منتهی الارب ). || کسی که امور را از یکدیگر فرق میگذارد و تمییز میدهد. (اقرب الموارد). آن که جدا کند دو چیز را. آن که فرق گذارد حق را از باطل . (یادداشت بخط مؤلف ) :
فاروق حق و باطل ملک زمین تویی
احسنت شادباش زهی حقگزار ملک .

انوری .


- تریاق فاروق ؛ بهترین تریاکها و نیکوترین مرکبات بدان جهت که جدا گرداند بیماری و تندرستی را. (منتهی الارب ). و مطلقاً بمعنی تریاق به کار رفته است . مسیح کاشی گوید :
خورده فاروق فقر پنبه ٔ من
زآنم از آسمان گزندی نیست .

(از آنندراج ).


تریاق افاعی . تریاق مثرودیطس .

فاروق . (اِخ ) دهی از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز که در 56 هزارگزی شمال خاوری زرقان و کنار راه فرعی سیدان به محمودآباد خفرک واقع است . جلگه ای معتدل ، مالاریایی و دارای 1720 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و میوه ، و شغل اهالی زراعت و باغبانی است .دارای یک دبستان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به فارسنامه ٔ ابن بلخی چ تهران ص 125 شود.


فاروق . (اِخ ) لقب عمربن خطاب است (در عرف اهل سنت و جماعت ) :
در میان حق و باطل فرق کن
باش چون فاروق مر حق را معین .

خاقانی .


صِدّیق به صدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود.

نظامی .


رجوع به عُمَر شود.

فرهنگ عمید

جداکنندۀ حق و باطل، ممیّز.

دانشنامه عمومی

فاروق ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
فاروق (لقب): لقب علی بن ابی طالب و عمر بن خطاب
ملک فاروق: پادشاه مصری
فاروق الشرع: سیاستمدار سوری
فاروق شوشه: نویسنده مصری
فاروق (لقب). فاروق در لغت به معنای کسی که امور را از یکدیگر فرق می گذارد و تمییز می دهد. یا آن که فرق گذارد حق را از باطل دانسته شده است. و به عنوان لقب استعمال شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:عمر بن خطاب (مکه ح ۴۰پ ق ـ مدینه ۲۳ق)

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] یا علی: أَنْتَ الْفَارُوقُ الَّذِی یفَرِّقُ بَینَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِل؛ یا علی توئی جدا کنندۀ حق از باطل.
سیکون من بعدی فتنة فاذا کان ذلک فالزموا علی بن أبی طالب فانه أول من آمن بی ، وأول من یصافحنی یوم القیامة، وهو الصدیق الأکبر وهو فاروق هذه الأمة، وهو یعسوب المؤمنین...
فاروق به معنای جدا کنندۀ حق از باطل است، پیامبر اکرم(ص) این لقب را به حضرت علی(ع) داد. بنا بر برخی منابع تاریخی، یهود، لقب فاروق را به خلیفۀ دوم دادند. طبری و دیگران از ابن شهاب زهری نقل کرده اند که:

پیشنهاد کاربران

فاروق به معنای جدا کننده حق از باطل
لقبی که پیامبر اکرم ( ص ) به حضرت عمر فاروق ( رض ) داده اند

جدا کننده ی حق از باطل ، لقب خلیفه ی دوم مسلمین در زمان پیامبر

گسترش آن

جداکننده یحق از باطل

فاروق اسم کُردی هست؟

فاروق اسم عربی است

فاروق اعظم لغب مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام میباشد
ولی عُمر ( لع ) لایق این لقب نیست ونمیدانم چرا به این فرد که حتی خلیفه الله هم برای این فرد کثیف زیادی است این لغب والا را داده اند

تمیز دهنده

فاروق اعظم لقب حضرت علی ( ع ) هست و عُمَر لایق این لقب نیست. . . یک سند معتبر بیارین که این لقب لقب عُمَر صد پدر بوده


کلمات دیگر: