کلمه جو
صفحه اصلی

بدریه

فرهنگ اسم ها

اسم: بدریه (دختر) (عربی) (کهکشانی) (تلفظ: badriye) (فارسی: بدريه) (انگلیسی: badriye)
معنی: ماه شب چهاردهم، زیبارو، ( بدر = ماهی که به صورت دایره ی کامل دیده می شود، منسوب به بدر یا ماه شب چهارده، ( به مجاز ) ماه مانند و زیبارو

(تلفظ: badriye) (عربی) (بدر = ماهی که به صورت دایره‌ی کامل دیده می‌شود، ماه شب چهاردهم + ایه/iye-/ (پسوند نسبت)) ، منسوب به بدر یا ماه شب چهارده ؛(به مجاز) ماه مانند و زیبا رو .


فرهنگ فارسی

نام سال دوم هجرت رسول صلوات الله علیه بمدینه و آن مطابق با سال پانزدهم بعثت است .

لغت نامه دهخدا

بدریة. [ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) نام سال دوم هجرت رسول صلوات اﷲعلیه بمدینه و آن مطابق با سال پانزدهم بعثت است . (یادداشت مؤلف ).


بدریة. [ ب َ ری ی َ ] (ع اِ) از نقود قدیمی تاآخر عهد عباسیان است . بَغْلیّه . و بدریه از آن سبب گویند که اعراب آن را در بدره (پوست بزغاله ) می نهادند و در هر بدره مبلغ معینی می گذاشتند: برخی هزار، برخی ده هزار و برخی دیگر هفت هزار دینار و از همین جاست که بدره به همه ٔ این معانی بکار رفته است . و بعضی از بکار بردن بغلیه بسبب قبح لفظ و معنی آن خودداری کنند. (از نقودالعربیة ص 144). و رجوع به بدره شود.


( بدریة ) بدریة. [ ب َ ری ی َ ] ( ع اِ ) از نقود قدیمی تاآخر عهد عباسیان است. بَغْلیّه. و بدریه از آن سبب گویند که اعراب آن را در بدره ( پوست بزغاله ) می نهادند و در هر بدره مبلغ معینی می گذاشتند: برخی هزار، برخی ده هزار و برخی دیگر هفت هزار دینار و از همین جاست که بدره به همه این معانی بکار رفته است. و بعضی از بکار بردن بغلیه بسبب قبح لفظ و معنی آن خودداری کنند. ( از نقودالعربیة ص 144 ). و رجوع به بدره شود.

بدریة. [ ب َ ری ی َ ] ( اِخ ) نام سال دوم هجرت رسول صلوات اﷲعلیه بمدینه و آن مطابق با سال پانزدهم بعثت است. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۰°۲۷′۴۵″ شمالی ۴۸°۱۴′۴۳″ شرقی / ۳۰٫۴۶۲۵۰°شمالی ۴۸٫۲۴۵۲۸°شرقی / 30.46250; 48.24528
بدریه، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خرمشهر در استان خوزستان ایران.
این روستا در دهستان حومه شرقی قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن 236نفر (41خانوار) بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَدریّه (۱)، از پول های رایج عباسیان است.
بدریه منسوب به بدره به معنی هَمیانی از پوست بزغاله از شیر گرفته است که در آن یکهزار یا هفتهزار یا ده هزار درهم می گذاردند.

شکل و جنس
این کیسه چهارگوش مستطیل شکل را از تیماج یا پِلاس یا هر نوع چرم دیگر می ساختند و سکه های رایج زمان را در آن می ریختند.
ازینرو کیسه های ده هزار دیناری را «بَدْرالدَّنانیر» می گفتند که با تومان مغولی، به معنی ده هزار، معادل بوده است.

سبب شهرت
شهرت این نقود به بدریه بیش تر از آن جهت بوده که اعراب بجای استفاده از صندوق برای نگهداری نقود از کیسه (بدره) استفاده می کردند.

جایگزینی واحد پول
...

پیشنهاد کاربران

معنی لغویش میشه ماه شب چهارده ولی در اصل برگرفته از جنگ بدر هست ، یعنی دخترانی که در زمان اون جنگ بدنیا اومدن اسمشون بدریه گذاشتن


کلمات دیگر: