کلمه جو
صفحه اصلی

شهروز

فرهنگ اسم ها

اسم: شهروز (پسر) (فارسی) (تلفظ: šah ruz) (فارسی: شهروز) (انگلیسی: shah ruz)
معنی: پادشاه روزگار، دارای بخت و روز شاه، ( اَعلام ) نام وزیر شاهپور، شاه روزگار یا داری بخت و روز شاه، نام سازی، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد

(تلفظ: šah ruz) (در اعلام) نام وزیر شاهپور .


فرهنگ فارسی

شهر خسرو پرویز یا ساز رومیان و غیره

لغت نامه دهخدا

شهروز. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) مصحف شهروذ = شهرود. ( حاشیه برهان چ معین ). بمعنی شهرود است که رودخانه بزرگ باشد. ( برهان ) ( از جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ) ( ازآنندراج ). || ساز رومیان و غیره. ( برهان )( آنندراج ). || آلتی از آلات موسیقی و آنراحکیم بن احوص سغدی در سنه سیصد هجری به بغداد اختراع کرد. ( مفاتیح ). رجوع به شاهرود و شهرود شود. || ( اِخ ) شهر خسرو پرویز. ( برهان ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

روز شاهانه
خورشید

پادشاه زمان

شهروز یعنی شاه روزگار

پادشاه روز

شهروز
یکی از اصیل ترین نامهای ایرانی
یعنی شاه روزگار، دارای بخت شاهانه، نام شهری که خسرو پرویز بنا نهاد

شهروز شیرزادی . نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، وبلاگ نویس، خبرنگار، حسابدار،

شهروز یعنی ماندگار ترین تصویر ذهنم دوستش دارم

شاه روزگار ونام مهمترین شهرخسروپرویز

شهروز در کتابی قدیمی نسخه ی خطی که بصورت پاره برگ هایی مجزا در کلکسیون موزه ی کتابداری و اسناد کهن شهر تهران نگهداری میشود به تعبیری چنین معنا میدهد
شه روز پسری با آرزوهای بزرگ _ پسری با فرادستی کلان
2_ نام اصیل ایرانی که قدمت ان بحدی ست که همسر یکی از فراعنه مصر باستان، از فرط عشقش نسبت به پسرکی از سرزمین پارس، اسم خود را بدان تغییر داده بود. و او را شٱهروز مینامیدند و در مکتوبات شٱعروزظة مینگاشتند
3_شهروز _ شه روز پادشه خورشید.


پادشاه نور و پاکی ( متضاد پادشاه تاریکی و ظلمت )

زیباترین حالتش اینه که مردادی باشی. پرچم شیر و خورشید تکمیل میشه

بزرگ آرزو


کلمات دیگر: