تشخیص، شخصیت بخشی یا جان بخشی (به اشیاء) آرایه ادبی ای است که صفت ها یا رفتار انسانی را به جانوران یا اشیاء نسبت می دهد.
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ): در این بیت «نازیدن» که ویژه ی آدمی است به خزان (پاییز) نسبت داده شده است.اسمان از شوق دف می زد- شط خرمشهر کف می زد-چشم در چشم افق می دوخت-در دهان تانک ها می سوخت- دست او در دست نارنجک -شیر مردان را صدا می زد-ناگهان تکبیر پر وا کرد-خط دشمن گیج و سرگردان آرایه های ادبی
فهرست آرایه های ادبی
استعاره
انسان دیسی
تشخیص گونه ای از استعاره مکنیه است که مشبه غیرانسان است و ویژگی انسانی ای به آن نسبت داده می شود.
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ): در این بیت «نازیدن» که ویژه ی آدمی است به خزان (پاییز) نسبت داده شده است.اسمان از شوق دف می زد- شط خرمشهر کف می زد-چشم در چشم افق می دوخت-در دهان تانک ها می سوخت- دست او در دست نارنجک -شیر مردان را صدا می زد-ناگهان تکبیر پر وا کرد-خط دشمن گیج و سرگردان آرایه های ادبی
فهرست آرایه های ادبی
استعاره
انسان دیسی
تشخیص گونه ای از استعاره مکنیه است که مشبه غیرانسان است و ویژگی انسانی ای به آن نسبت داده می شود.
wiki: شخصیت بخشی