کلمه جو
صفحه اصلی

فرسانه

لغت نامه دهخدا

فرسانه. [ ف َ ن َ ] ( اِخ ) شهری است خرم [ به ناحیت غرب ] و مردمانی اند آمیزنده و با خواسته بسیار و این شهر به قیروان نزدیک است. ( حدود العالم ).

پیشنهاد کاربران

شکوهمند، باشکوه در فارسی

شکوهمند و باشکوه در پارسی


کلمات دیگر: