خِرتِناق. تلفظ عامیانه و نادرست خِرتلِاق. به معنای حنجره. در زبان عامیانه گاهی به اشتباه واژۀ خرتلاق، خرتناق تلفظ می شود. اصل این واژه در لغتنامۀ دهخدا آمده است. تا خرتلاق خوردن:بسیار خوردن، بیش از حد خوردن.
خرتناق
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
انتها، پایان. مثلا از بامدادتا خرتناق یعنی از اول تا اخر
گلوگاه
خرتناق. خرطناق
لبالب. پر شده تا نهایت ظرفیت. "لیوان را تا خرتناق پر کرده" یعنی آنقدر لیوان را پر کرده که سرریز شده است.
"تا خرتناق خوردم" یعنی آنقدر خورده که غذا از گلویش می زند بیرون
لبالب. پر شده تا نهایت ظرفیت. "لیوان را تا خرتناق پر کرده" یعنی آنقدر لیوان را پر کرده که سرریز شده است.
"تا خرتناق خوردم" یعنی آنقدر خورده که غذا از گلویش می زند بیرون
تا خرخره خوردن
واژه در اصل خرتلاق است به معنی حنجره ( دهخدا ) گویش عامیانه آن بصورت غلط مصطلح خرتناق هست
این واژه ترکی ست و از دو بخش قرت یا خرت به معنای گلوگاه یا بیخ گلو و پسوند مکانی لاق تشکیل شده است. مثل قیش ( زمستان ) و لاق یعنی قشلاق یا بات ( فرورفتن ) و لاق یعنی باتلاق ( فرورفتن گاه )
تمام واژه های منتهی به لاق و اق در فارسی، واژه گان ترکی هستند. قاچاق، اتاق، اتراق، چخماق، قبچاق و …
تمام واژه های منتهی به لاق و اق در فارسی، واژه گان ترکی هستند. قاچاق، اتاق، اتراق، چخماق، قبچاق و …
خرتناق همون خرتلاق هست خرت معنی حنجره میده تو ترکی و لاق محل که اتفاق می افته
به ظرفیت یا پیمانه هرچیزی بیشتر از ظرفیت اصلی و معمول محتوا اضافه کردن. ( به عمد، به اشتباه یا آگاهانه )
در موارد نهی و اعتراض بیشتر کاربرد دارد .
�خرتلاق� ✓خرتناق✓
در موارد نهی و اعتراض بیشتر کاربرد دارد .
�خرتلاق� ✓خرتناق✓
کلمات دیگر: