زن و بچه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
زن و فرزند اهل و عیال .
لغت نامه دهخدا
زن و بچه. [ زَ ن ُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) زن و فرزند. اهل و عیال. ( فرهنگ فارسی معین ). اهل و عیال. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- زن وبچه دار ؛ دارنده زن و بچه. مردی که زن و اولاد دارد. صاحب همسر و فرزند. ( فرهنگ فارسی معین ). که تکفل اهل و عیال دارد.
- زن وبچه دار ؛ دارنده زن و بچه. مردی که زن و اولاد دارد. صاحب همسر و فرزند. ( فرهنگ فارسی معین ). که تکفل اهل و عیال دارد.
پیشنهاد کاربران
اهل و عیال ، زاق و زوق ( گویش تهرانی ) ، نانخوران ، خانوار ، اهل خانه ، زن و زول ، زن و زیل
بر و بچه. [ ب َ رُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) عائله و زن و بچه. ( فرهنگ لغات عامیانه ) . بچه و دیگران. ج، بر و بچه ها. ( یادداشت دهخدا ) .
- بر و بچه ها ؛ عائله و زن و بچه. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .
- || جماعت دوستانی که با یکدیگر همسنگ و همرتبه و دمخورند. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .
- بر و بچه ها ؛ عائله و زن و بچه. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .
- || جماعت دوستانی که با یکدیگر همسنگ و همرتبه و دمخورند. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .
زَن و زَنبیل ( گویش تهرانی )
کلمات دیگر: