مخفف ریختن
رختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رختن. [ رِ ت َ ] ( مص ) مخفف ریختن :
از دهان تو همی آید غساک
پیر گشتی موی رختت از هباک.
از دهان تو همی آید غساک
پیر گشتی موی رختت از هباک.
طیان.
و رجوع به ریختن شود.پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنی
ریختن
ریختن
کلمات دیگر: