کلمه جو
صفحه اصلی

دجر

فرهنگ فارسی

حیران شدن

لغت نامه دهخدا

دجر. [ دَ / دُ / دِ ] ( ع اِ ) لوبیا. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( بحر الجواهر ). اسم نبطی لوبیاست. ( تحفه حکم مؤمن ). لوبیاء معرب است. ( مهذب الاسماء ) ( المعرب جوالیقی ص 300 ). || چوب که بر آهن کشاورزی استوار کنند. ( منتهی الارب ).

دجر. [ دُ ج ُ ] ( ع اِ ) لوبیای. ( منتهی الارب ). دُجر.

دجر. [ دَ ج ِ ] ( ع اِ ) لوبیا.

دجر. [ دُ ] ( ع اِ )چیزی که در بن آن آهن سوراخ دار باشد و در آن گندم اندازند وقت کاشتن تا به زمین نریزد. ( منتهی الارب ).

دجر. [ دَ ج َ ] ( ع مص ) حیران شدن. || در آشوب و فتنه افتادن. || مست شدن. نشاطی شدن. ( منتهی الارب ).

دجر. [ دَ ج ِ ] ( ع ص ) حیران. || مبتلی در هرج. || مست. نشاطی. فیرنده. ( منتهی الارب ).

دجر. [ دَ / دُ / دِ ] (ع اِ) لوبیا. (منتهی الارب ) (دهار) (بحر الجواهر). اسم نبطی لوبیاست . (تحفه حکم مؤمن ). لوبیاء معرب است . (مهذب الاسماء) (المعرب جوالیقی ص 300). || چوب که بر آهن کشاورزی استوار کنند. (منتهی الارب ).


دجر. [ دَ ج َ ] (ع مص ) حیران شدن . || در آشوب و فتنه افتادن . || مست شدن . نشاطی شدن . (منتهی الارب ).


دجر. [ دَ ج ِ ] (ع اِ) لوبیا.


دجر. [ دَ ج ِ ] (ع ص ) حیران . || مبتلی در هرج . || مست . نشاطی . فیرنده . (منتهی الارب ).


دجر. [ دُ ] (ع اِ)چیزی که در بن آن آهن سوراخ دار باشد و در آن گندم اندازند وقت کاشتن تا به زمین نریزد. (منتهی الارب ).


دجر. [ دُ ج ُ ] (ع اِ) لوبیای . (منتهی الارب ). دُجر.


دانشنامه عمومی

دجر دومین یا سومین فرعون دودمان نخست مصر باستان بود. در اینکه نخستین فرعون منس یا نارمر، یا هور آها بوده است میان باستان شناسان بحث وجود دارد. در صورتی که نارمر و هور آها شخصیت هایی مستقل بوده باشند، دجر سومین پادشاه مصر خواهد بود. نام هوروسی دجر به معنای «هوروسی که به یاری می آید» است.
ستون سنگی یادبود دجر که اکنون در موزه مصر نگهداری می شود.
مرهای ختمی برای پادشاهی به نام «خنت».
نشان هایی با نام یک کاخ و نام مرنیث.
پاره هایی از دو کوزه با نام شهبانو نیثهوتپ.
النگوهایی از یک شهبانو در دیوار آرامگاه پیدا شدند.
دجر پسر فرعون هور آها و همسرش خنثاپ بود. احتمال دارد پدربزرگ او نارمر و مادربزرگش نیثهوتپ باشد. دجر نیز همانند پدرش هور آها در ابیدوس به خاک سپرده شد. آرامگاه او در برگیرنده بیش از ۳۰۰ کارگر بود که به همراهش دفن شدند تا در جهان باقی به کمکش بیایند. اشیای بسیاری نیز به همراه او در این آرامگاه پیدا شد:
با آنکه «منثو»ی کاهن، که در سده سوم پیش از میلاد می نوشت، دوران فرمانروایی دجر را ۵۷ سال ذکر می کند، پژوهش های نوین انجام شده بر روی سنگ نبشه پالرمو احتمال می دهند که دجر «۴۱ سال تمام و چند ماه» فرمانروایی کرده باشد.
زنانی که آرامگاه هایشان در نزدیکی آرامگاه دجر یافت شدند و نام هایی مانند «بزرگ هت-سپتر» و «اویی که هوروس را می بیند/حمل می کند»، که بعدها به عنوان نام های شهبانوها به کار برده می شدند، بر خود داشتند را به عنوان زنان دجر می شناسند. نام همسران او به شرح زیرند:

پیشنهاد کاربران

نام سومین فرعون دودمان نخست مصر باستان است.


کلمات دیگر: