کلمه جو
صفحه اصلی

یحیی کرابی

لغت نامه دهخدا

یحیی کرابی. [ ی َح ْ یا ک َرْ را ] ( اِخ ) امیر خواجه یحیی بن حیدر. رجوع به یحیی ( ابن حیدر کرابی... ) شود.

دانشنامه عمومی

یحیی کرابی (753 - 759 ق) از امیران سربداران بود. ولی فردی دیندار، پرهیزکار، شجاع، عادل و از نزدیکان امیرمسعود بود که اصلش از روستای کرابِ بیهق بود. وی پس از قتل شمس الدین علی، به رهبری دولت سربداران برگزیده شد و فرماندهی سپاه را به حیدر قصاب داد. او توانست ولایت طوس را از گماشتگان ارغنون شاه پس بگیرد. یحیی، همواره پیروان شیخ حسن را احترام می کرد و در برقراری عدالت و اجرای مساوات میان مردم می کوشید.
روضه الصفا، ج 5
حبیب السیر، ج 3
تاریخ بیهق
مطلع السعدین و مجمع البحرین
مجمل فصیحی
مهم ترین اقدام، پایان دادن به حکومت طغای تیمور بر گرگان و مازندران بود و توانست با اطلاع از نیرنگ طغای تیمور مبنی بر نوشتن پیمان صلح در اردویش، قبل از اقدام طغای بر آنان حمله برد و او را همراه بسیاری از مغولان بکشد و غنایم بی شماری به دست آورد. وی پس از چندی به دست علاء الدوله برادر زن خود، در سبزوار به قتل رسید.

دانشنامه آزاد فارسی

یَحیی کَرّابی ( ـ۷۵۹ق)
(یا: یحیی کَرّاوی) هفتمین امیر سربداری (حک: ۷۵۳ـ۷۵۹ق). پس از خواجه علی شمس الدین، به فرمانروایی رسید و پهلوان حیدر قصاب را سپهسالار خود گردانید. یحیی از نزدیکان وَجیهُ الدّین مسعود سربداری و مردی بزرگ زاده بود. وی طوس را به قلمرو سربداران افزود و خرابی های آن شهر را ترمیم و از هجوم سپاهیان غازان خان جلوگیری کرد. او مردی سپاهی و دلیر بود و سپاهیانش را تکریم می کرد و توانست با جانشینان اَرْغون شاه مغول بر سر عدم تعرض به سرزمین های یکدیگر به توافق رسد؛ اما طَغا تیمور مغول، چند بار فرستادگانی نزد خواجه یحیی فرستاد و او را دعوت به تسلیم کرد، ولی وی نپذیرفت و دربرابر او ایستادگی کرد و سرانجام طَغا تَیْمور را کشت و سپاهیانش را پراکنده کرد و به حکومت وی در خراسان و گرگان پایان بخشید. یحیی کرابی به دست برادر زن خود، علاءالدوله، به قتل رسید. بعد از او، فرمانروایی به برادرش، خواجه ظَهیرالدّین کَرّابی رسید.


کلمات دیگر: