کلمه جو
صفحه اصلی

باب قعیقعان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باب قعیقعان چهارمین در از درهای ضلع شمالی مسجدالحرام است.
باب قعیقعان چهارمین در از دیوار شمالی مسجدالحرام از جهت غرب بود که به علت روبه رو بودن با راهی که به کوه قعیقعان پایان می یافت، به این نام خوانده شد. قعیقعان از قعقعه به معنای صدای برخورد اسلحه گرفته شده است. از آن جا که نبرد جرهم و قَطوراء ، تیره های یمنی مهاجر به مکه ، کنار این کوه رخ داد و صدای برخورد سلاح های آنان از کنار این کوه شنیده می شد، به آن قعیقعان گفتند. نیز از این در به علت روبه رو بودن با خانه حُجَیر بن ابی اِهاب تمیمی، هم پیمان بنو نَوفل بن عبدمناف با نام باب دار حجیر یاد شده است.
مشخصات باب
باب قعیقعان از درهایی بود که به فرمان منصور عباسی (حک:۱۳۶-۱۵۸ق.) ساخته شد و بر آن طاقی به ارتفاع ۱۰ ذرع (حدود پنج متر) و عرض نُه ذرع و شش انگشت (بیش از ۵/۴ متر) نهادند که با شش یا هشت پله به کف مسجدالحرام می رسید. آستانه بیرونی در، سنگفرش بود. فاکهی عرض طاق را هفت ذرع و شش انگشت (بیش از ۵/۳ متر) دانسته که شاید بر اثر تصحیف واژه تسعه به سبعه باشد. پس از سده سوم ق. نشانی از این باب در منابع یافت نمی شود.

[ویکی حج] باب قُعَیقِعان: چهارمین در از درهای ضلع شمالی مسجدالحرام بود. در علت نام گذاری این باب، روبه رو بودن با راهی که به کوه قعیقعان پایان می یافت، ذکر شده است. از این باب به نام باب دار حجیر نیز یاد شده است. این باب به دستور منصور عباسی ساخته شده است و پس از سده سوم ق. نشانی از این باب در منابع یافت نمی شود.
باب قعیقعان چهارمین در از دیوار شمالی مسجدالحرام از جهت غرب بودکه به علت روبه رو بودن با راهی که به کوه قعیقعان پایان می یافت، به این نام خوانده شد. قعیقعان از قعقعه به معنای صدای برخورد اسلحه گرفته شده است. از آن جا که نبرد جرهم و قَطوراء، تیره های یمنی مهاجر به مکه، کنار این کوه رخ داد و صدای برخورد سلاح های آنان از کنار این کوه شنیده می شد، به آن قعیقعان گفتند.نیز از این در به علت روبه رو بودن با خانه حُجَیر بن ابی اِهاب تمیمی، هم پیمان بنو نَوفل بن عبدمنافبا نام باب دار حجیر یاد شده است.
باب قعیقعان از درهایی بود که به فرمان منصور عباسی (حک: 136-158ق.) ساخته شد و بر آن طاقی به ارتفاع 10 ذرع (حدود پنج متر) و عرض نُه ذرع و شش انگشت (بیش از 5/4 متر) نهادند که با شش یا هشت پله به کف مسجدالحرام می رسید. آستانه بیرونی در، سنگفرش بود.فاکهی عرض طاق را هفت ذرع و شش انگشت (بیش از 5/3 متر) دانسته که شاید بر اثر تصحیف واژه تسعه به سبعه باشد.


کلمات دیگر: