کلمه جو
صفحه اصلی

ابراهیم موصلی

لغت نامه دهخدا

ابراهیم موصلی. [ اِ م ِم َ / مو ص ِ ] ( اِخ ) رجوع به ابراهیم بن ماهان شود.

دانشنامه عمومی

ابراهیم بن ماهان بن بهمن الموصلی (نام های دیگر: ابن ماهان* و ابن میمون) شاعر، غزل سرا، موسیقی دان، آهنگ ساز، خواننده و عودنواز ایرانی تبار و رهبر جنبش کلاسیک در موسیقی عرب بود که در سال ۱۲۵ق در کوفه به دنیا آمد و در سال ۱۸۸ق در بغداد از دنیا رفت.
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی: "ابراهیم موصلی"
صفوت، داریوش (۱۳۵۰). پژوهشی کوتاه دربارهٔ استادان موسیقی ایران و الحان موسیقی ایرانی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. صص. ۱۰۱ صفحه. (شماره کتابشناسی ملی: ۴۶۰۱۹ّ)
او پایه گذار مقام ریتمیک ماخوری و نخستین پیرو برپایی شعر عرب بر آهنگ های ایرانی بود. همچنین بهره مند از آموزش استادان ایرانی و عرب، به ویژه جوانویه زرتشتی و سیاط بود. ابراهیم که پرورده بنی تمیم بود به آموختن موسیقی در موصل، ری و در بغداد از سیاط پرداخت. پسرش اسحاق موصلی و زلزل، مخارق، علویه، ابوصافه، سلیم بن سلام، محمدبن حارث و محمد رف شاگردش بوده اند. دسته پیروان او در برابر گروه پیرو ابن جامع قرار داشتند.
در زمان امویان، ماهان، پدر ابراهیم که از ایرانیان پارس بود به خاطر بیدادگری های فرماندار استان پارس ناچار به گریز از خانه شد و در میان قبیله تمیمی ساکن گشت. در آن زمان، فرهنگ و زبان فارسی در میان قبیله عرب تمیمی نفوذ زیادی داشت و برخی از آنان نیز زرتشتی شده بودند.
ماهان از خاندان بزرگ ایرانی در ارجان فارس بود که سپس از ستم امویان به کوفه کوچ نمود. او با دختری از مردم پارس (مادر ابراهیم) که پدرش هم زمان با ماهان به کوفه گریخت و هر دو به قبیله بنی عبدالله دارمی وارد شدند، ازدواج نمود. ماهان در طاعون سال ۱۲۵ق کوفه درگذشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است
ابواسحاق ، ابراهیم بن ماهان بن بهمن بن نُسک ، ملقب به ندیم ، موسیقی دان ، آهنگساز و شاعر بزرگ اوایل عصر عباسی .
درباره زندگی و فعالیت هنری این شخصیت پرآوازه اطلاعات تاریخی و روایات افسانه ای فراوانی در دست است که در منابع گوناگون پراکنده است . با این همه ، منبع اصلی تحقیق در احوال و آثار وی همان کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی است . حدود 35 منبعی که در اینجا بررسی شده اند - و نخستین آنها دیوان ابوالعتاهیه (د 210ق /825م ) و آخرینشان شذرات الذهب ابن عماد (د 1089ق /1678م ) است - جز آنها که مقدم بر ابوالفرج بوده اند، غالباً روایات ابوالفرج را عیناً یا با مختصر تغییری نقل کرده اند. مقاله حاضر نیز به ناچار متکی بر داده های این کتاب است .
زندگی ابراهیم در 125ق /743م در کوفه به دنیا آمد. این تاریخ مورد تأیید همه منابعی است که به سال تولد وی اشاره کرده اند مگر ابن کثیر که ولادت او را در 115ق /733م دانسته است . پدر وی ماهان که از نجیب زادگان ایرانی ریبرا و ساکن اَرّجان فارس بود، برای گریز از ستم کارگزاران ِ اموی که خراجی سنگین از او مطالبه می کردند، به کوفه مهاجرت کرد و در آن شهر دختر یکی از دهگانان ایرانی را که همچون خود وی از ستم امویان به کوفه گریخته بود، به زنی گرفت گرچه از پاره ای روایات چنین برمی آید که این وصلت پیش از مهاجرت به کوفه و احتمالاً در اَرّجان صورت گرفته بوده ، چه روایت شده که مادر ابراهیم هنگام خروج از اَرّجان و ورود به کوفه باردار بوده است . ابراهیم زادة این پیوند بود.
زندگی ابراهیم را به طور کلی به دو دوره می توان تقسیم کرد: دوره نخست که در سفرهای گوناگون و با بی پیرایگی گذشت ، تا اواسط عمر وی ادامه داشت اما دوره دوم یکسره در بغداد و در بارگاه پرشکوه خلفای عباسی سپری شد. غالب روایات مندرج در اغانی و سایر منابع نیز به ویژه به همین دوره از زندگی وی مربوط می شود. دو یا سه ساله بود که پدرش ماهان در اثر ابتلا به طاعون در کوفه درگذشت و خاندان خُزَیمة بن خازم که از تمیمیان بودند، کفالت او و دو برادر صلبی وی را به عهده گرفتند. و او با فرزندان خُزِیمة بن خازم پرورش یافت و به مکتب رفت و بدین سبب وی را از موالی بنی تمیم شمرده اند.
معروف است که وی نام پدر خود ماهان را که موجب سرزنش عربها نسبت به وی بود، به میل خود یا به اشاره دیگران به میمون بدل کرد. به همین سبب است که در پاره ای از منابع نام پدر وی را میمون و در یک مورد ماهان بن میمون نیز گفته اند.
گویند در جوانی میلی به فراگیری علم از خود نشان نمی داده و ظاهراً در همین دوره شوقی به موسیقی در او پدیدار گشته است . علت دلبستگی او را به موسیقی همنشینی با جوانان کوفه دانسته اند.
روایتی افسانه آمیز هم در این باره نقل شده حاکی از آنکه وی در سفر موصل با گروهی همراه شد که راهزنی می کردند و با مالی که از این طریق بدست می آوردند، به باده نوشی و آوازخوانی می پرداختند و او در میان ایشان به موسیقی علاقه مند شد. اما بستگانش موسیقی و خنیاگری را زیبندة او نمی یافتند و عرصه را بر او تنگ می کردند.


کلمات دیگر: