کلمه جو
صفحه اصلی

اشتیان

فرهنگ فارسی

( آشتیان ) یکی از دهستانهای سه گانه بخش ترخوران شهرستان اراک استان یکم که در ۲۱ کیلو متری جنوب ترخوران سر راه شوسه فرعی قم به تفرش واقع شده . کوهستانی سرد سیر و جمعیت آن در حدود ۶۱٠٠ تن می باشد . محصول عمده غلات میوه و شغل مردم کشاورزی و کسب گله داری صنعت دستی قالیچه بافی . بناها قدیمی از جمله کاروانسرای شاه عباسی در آن مشاهده میشود .
یکی از سه قصبه محال ثلاث

لغت نامه دهخدا

اشتئان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اشتآن. قصد کردن قصد کسی را. ( منتهی الارب ).

( آشتیان ) آشتیان. ( اِخ ) یکی از سه قصبه مَحال ثلاث ( تفرش و گرگان و آشتیان ) از خره عراق بشمال شرقی فراهان ، و صابون آن بخوبی مشهور است.

دانشنامه عمومی

آشتیان. آشتیان مرکز شهرستان آشتیان در استان مرکزی است که از متعلقات عراق عجم بوده که مردمان آنجا مدتی بعد از شکست ساسانیان از اعراب نیز آیین زرتشتی داشته اند لذا نام این شهر تاریخی بنا به روایات تغییر یافته لفظ آتشدان است که در گذر تاریخ نام این مکان از آتشدان بر اثر رویدادهای مختلف به، ابرشتیجان، براشتیجان، سیجان، استجان، اشتیجان برگردانده شده است. این شهر در موقعیت جغرافیایی به طول ۳۴ و عرض ۵۵ قرار دارد. این شهرستان از شمال به تفرش و قم و از جنوب به اراک و محلات محدود گشته و ۱۳۴۸ کیلومتر مربع مساحت دارد. شهرستان آشتیان دارای ۱ شهر، ۱ بخش و ۳ دهستان به مرکزیت آشتیان است.
در زمان های باستان در این مکان آتشکده معروفی قرار داشته که زیارتگاه مردم آن زمان بوده است؛ لذا این شهر را «آشتیان» که در زبان پهلوی به معنای پرستشگاه و جایگاه قربانی می باشد، می نامیدند.
در کتاب تاریخ قم آمده است: «ابرشتجان اردوان اصغربن بلاش آن را بنا کرده است.» ابرشتجان به معنی «بالاتر اشتجان» (آشتیان بالا). ابرشتجان بعدها به «آشتیجان» تبدیل شده و چون حرف ج را اهالی به صورت خفیف ادا می کردند، در حال حاضر آشتیان خوانده می شود.
در زمان سکونت زرتشتیان قسمتی از این سرزمین به موبدان و آتشکده ها جهت عبادت اختصاص داده شده است که بنا به تفسیر (دهگان) لفظ آشتیان به معنی معبد و نیایشگاه بوده و کلمه آشتیان مرکب از دو جزء یشت به معنی پرستش، قربانی، دعا و سرود مذهبی و «یان» که معرف مکان و جایگاه است.
اهالی شهر آشتیان فارسی زبان می باشند. گویش آشتیانی که از گروه زبان های ایران مرکزی است تا چند دهه پیش متداول بوده ولی امروزه به طور پراکنده توسط کهنسالان محل به کار می رود. این شهرستان در سال ۷۵ حدود ۲۱۳۳۴ نفر جمعیت داشته که ۲/۲۹ درصد آشتیان و مابقی در روستاها ساکن بوده اند. گویش آشتیانی قدیم تا حدود سال ۱۳۳۵ه‍.ش) در محلات غربی آشتیان متداول بوده و تنها روستائیانی که بیش از ۴۰ سال داشتند بدان سخن می گفتند. نکته قابل تأمل دربارهٔ گویش آشتیان این است که در مدت زمانی کمتر از نیم قرن کاملاً به دست فراموشی سپرده شده است و تنها متن باقی مانده، نسخه اشعار میرزا محمد علی بلبل آشتیانی (شاعر قرن ۱۱ هجری) است. همان طور که در بالا گفته شد، گویش آشتیان از زبان های مرکزی ایران به شمار می آید و باقی مانده زبان های ایرانی پهلوی اشکانی (پارتی) است.
آشتیان از شهرهای تاریخی ایران است چنان که نام این شهر در کتاب تاریخ قم نوشته حسن بن محمد بن حسن قمی نوشته شده در سال ۳۷۸ هجری قمری ابراشتجان یا اشتجان آمده است. مؤلف کتاب مختصرالبلدان آشتیان را ابرشتیجان نوشته و نقل کرده اند که بر اثر زلزله ابرشتیجان کاملاً تخریب و بعد از آن آبادی مجددی بنا شده است و نام آن را به آشتیجان تغییر داده اند و چون مردم حرف (ج) را درگویش محلی به صورت خیلی خفیف به کار می بردند با گذشت زمان این محل به نام آشتیان مشهور شده است. در تاریخ قم، آشتیان به صورتهای ا برشتیجان، براشتیجان، استجان، اشتیجان، سیجان آمده است و درگذشته دهگان در تاریخ اراک آورده است: «ابر به معنی فراز است و چون شهر جدید بر فراز ده مخروبه بنا شده ا بر آشتیجان نام نهاده اند.» ولی برخی نویسندگان معاصر صورتهای مختلف را که در تاریخ قم آمده است منطبق بر آشتیان نمی دانند. آشتیان مرکب ازمصوت بلند، آ، واژه ” یشتی “ و پسوند مکان ” ان “ است. یشتی واژه ای است اوستایی از ماده کلمه یسنا به معنی ستایش و نیایش و پرستش و فدیه و قربانی کردن، وجود آتشکده های متعدد در این منطقه که مهم ترین آن ها آتشکده وره بوده است نشانگر آنست که این شهر در گذشته پرستشگاه و جایگاه قربانی بوده است. ویژگی های تاریخی آشتیان از جمله شهرهای بسیار کهن ایران است که در گذشته جزء «ماد سفلی» یا «ماد بزرگ» بوده است و آثار و دژهای فراوانی از دوران ماد در این منطقه به چشم می خورد. اسامی اماکن آن ریشه اوستایی و پهلوی دارند.این اسامی و نیز شمار زیاد قلاع گبری و وجود آتشکده ها در این منطقه، مانند آتشکدهِ «فردجان و فراهان» ارتباط واژه آشتیان را با دین زرتشتی قوی می سازد.این منطقه توسط «مالک بن عام اشعری» فتح و مردم آن به دین اسلام گرویدند. در کتب جغرافیایی پس از اسلام، این شهر جزء ولایت کوهستان یا جبال یا عراق عجم آمده است. بنا به تفسیر دهگان این لغت (آشتیان) معرف معبد و قربانگاه است.ابن فقیه صاحب مختصرالبلدان رستاق ابرشتجان صاحب تاریخ قم آن را باشمول ۱۰ ده، از طموجهای قم برشمرده است.

نقل قول ها

آشتیان. آشتیان مرکز شهرستان آشتیان، از شهرهای استان مرکزی، در ایران است. برپایهٔ سرشماری ۲۰۰۶م، ۸٬۳۲۴ نفر جمیعت داشته است. آشتیان در منطقه ای حاصل خیز کشاورزی جای گرفته که آب های سطحی و قنات ها در آن جریان دارد.شهرستان آشتیان به مرکزیت شهر آشتیان، دارای یک بخش مرکزی و سه دهستان گرکان، سیاوشان و مزرعهٔ نو می باشد.
• «قصبهٔ مرکز دهستان آشتیان از بخش طرخوران شهرستان اراک. ۲۱ ک جنوب طرخوران - سر راه شوسهٔ فرعی قم به تفرش - کوهستان - سردسیر - سکنه ۶۱۰۰ - شیعه - فارسی. آب از قنوان و زه آب رودخانهٔ آهو - محصول عمده غلات، میوه جات بن شن - شغل سکنه:زراعت، کسب و گله داری. صنایع دستی زنان: قالیچه بافی - در حدود یکصد باب دکاکین مختلفه دارد. این قصبه مرکز تجارت پوست برّهٔ بخش های تفرش - فراهان محسوب می شود و سالیانه بیش از صد هزار پوست برّه از آن صاد می گردد.آشتیان در سراشیبی تپه های مجاور رودخانهٔ آهو واقع شده، عمارات آن تقریباً روی هم واقع گردیده است.ساختمان های نسبتاً مرغوب و مهم که به وسیلهٔ ساکنین قدیم آن بنا گردیده، شاهد حسن سلیقهٔ آنان بوده، مخصوصاً ساختمان قلعه و حمام مستوفی الممالک قابل ملاحظه است.از ادارات دولتی دفتر پست، ثبت اسناد، فرهنگ، آمار، دارائی وجود دارد. به وسیلهٔ تلفن با راک، تفرش، ساوه و طهران مربوط است، دبیرستان و دبستان دارد.بناهای بسیار قدیمی دارد از جمله کاروانسرای شاه عباسی است و آثار ابنیه بسیار قدیمی در تپه های مجاور قصبه مشاهده می شود و ثابت می نماید که این قصبه در ازمنهٔ باستانی نیز آباد بوده است.سنگ های اوان اوان ساختمانی و سنگ برنج در کوه های نزدیک قصبه مشاهده می شود.مزارع امرود بالا و پایین، بچه آباد، یوسف آباد، مزرا، راه چان لنجرود، آلیانی بالا و پایین، احمدآباد، جنت، کهریزک، مهربان خانه، جوزه، آدینه رو، گلشن، باقرآباد؛ جزء قصبهٔ آشتیان می باشند.» -> از «فرهنگ جغرافیایی ایران» چاپ ۱۹۴۹م/ ۱۳۲۸ش

پیشنهاد کاربران

آشتیان ( آش تیان ) باشتیان ( باش تیان ) داشتیان ( داش تیان ) . . نه تاس قالدی نه تیان ( ضرب الامثل معروف تورکی ) . . . تیان دیگ بزرگ آش است. که در کلمه ی اشتیانی ( دیگ آش ) وباشتیان ( دیگ بزرگتر از همه ) وداشتیانی ( دیگ سنگی ) منظورشده است.

( اخ ) روستای آشتیان از توابع دهستان چوپانان از بخش انارک شهرستان نائین است ودر7کیلومتری شما غربی چوپانان واقع شده که از 3طرف ریگ جن آنرا احاطه کرده. این روستا دارای قنات و یک حلقه چاه عمیق است قدمت این روستا به اواخر حکومت پهلوی اول بر میگردد
کشاورزی ودامداری شغل ساکنین این روستاست.
گردشگران داخلی وخارجی زیادی در 6ماهه دوم سال به این روستا سفر میکنند.
از جاذبه های دیدنی این روستا ریگ جن ریگ نوردی رصدستارگان در شب کویر ، بیشه زارهای تاغ، کوچه ریگهای جن - دق های وسط ریگ جن و جاله ریگهاست

آشتیان با نام قبلی استهبان و بعد اشتهبان و در صده های بعد آشتیان محل زندگی گبرهای ویا زرتشتی یان بوده که دارای دو آتشکده معتبر بوده است

تیره آشتیان *هاشتی وند
. آشتی وند. آشتیانی *
از طایفه خلیلی بیگیوند از ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند *لربختیاری

تش ها::
علی وند. داوود وند. رفیع
وند. قنبر وند. شاه منصور.
آقاسی وند. گیلانی. شیخ وند
. اورامی. بختیار. نیاز علی. حیدر
. عباسقلی. فیض الله. احمدوند

نام خانوادگی::
خلیلی. حلیلی. جهانگیری. منجزی. مهدی پور. احمدی
. محمدی. رفیعی. داوودی.
دریا. فرنام. دریا. شیخی
. امیدی. لطفی فر. یادگاری.
اورامه. سوخته روزی. منجزی
خواه. چلوند. جمال پور. فروغی نیا.
ساکن در مسجدسلیمان
. اهواز. لالی. چهارمحال و بختیاری. اندیکا. شوشتر
. اصفهان. فولاد شهر.
کرج. تهران


شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان معروف به آشتیان گپ*بزرگ*

شجرنامه
رستم خان بختیاروند پلنگ
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
امیر جهانگیر خانبختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی بختیاروند
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
عالی ویسی
عالی مهمد
هیبت الله خان
چهل امیر خان
1 - آشتی آقا ( آقا آشتیانی )
2 - آقاسی
( رفیع. هادی کرم. شفیع. محمد. عبدالله. . . )
3 - هادی عالی کرم
4 - عالی آقا
5 -
6 -
7 -
8 - شهید ح. .
9 - و



کلمات دیگر: