کلمه جو
صفحه اصلی

مریم حیدری

دانشنامه عمومی

مریم حیدری شاعر و مترجم عرب ایرانی متولد ۱۹۸۴ میلادی، ۱۳۶۳ خورشیدی در اهواز است. او قصیده و شعرهای خود را به دو زبان فارسی و عربی می نویسد و در داخل و خارج از ایران منتشر کرده است. قصیده التی غابت عن الوعی از جمله اشعار او به عربی است. او کارهایی از شاعران عرب را به فارسی ترجمه کرده بود و همچنین کارهایی را نیز از شاعران فارسی زبان به عربی برگردانده است. ترجمه شعر و داستان و پژوهش های عربی به فارسی و بالعکس از دیگر کارهای مریم حیدری در زمینه ترجمه می باشد. مریم همچنین توانست "جایزه عربی خلاقیت فرهنگی" در بخش ترجمه عربی به فارسی را به خود اختصاص دهد.
مدیریت با عشق نوشته نوال المهینی
رد پروانه: مجموعه شعر نویسنده محمود درویش
مریم حیدری تا کنون اشعار چندین شاعر زن عرب را به زبان فارسی معرفی و ترجمه کرده است. ترجمه ی مجموعه ای از داستان های نویسندگان زن عرب از جمله فعالیت های او است. این مجموعه شامل داستان نویسندگان چون «فاطمه ناعوت»، «استبرق احمد»، «عبیر اسبر» و «لیلا عثمان» می شود. او همچنین ترجمه ی مجموعه ی شعری از «عنایه جابر» شاعر زن لبنانی را انجام داده است. عنایه جابر که شاعری مدرن محسوب می شود و جایگاه خوبی در بین شاعران عرب دارد.رد پروانه نیز یکی دیگر از کتاب های حیدری است که شامل شعرهای محمود درویش درباره زندگی روزمره اش توسط مریم حیدری ترجمه شده است.
حیدری معتقد است که خوانندهٔ ایرانی با این وجه از کار محمود درویش زیاد آشنا نیست. و به نظر او محمود درویش در ایران بیشتر او را به عنوان شاعر مقاوت می شناسند. این در حالی است که او شاعری است که به مسائلی غیر از فلسطین هم پرداخته است. او همچنین گزیده ای از شعرهای احمدرضا احمدی را به عربی برگردانده که الجزایر منتشر خواهد شد. گزیده ای از داستان های مصطفی مستور را نیز در الجزایر یا اردن منتشر می کند.
از کتاب های ترجمه شده حیدری می توان به:

نقل قول ها

مریم حیدری از بانوان شاعر معاصر، متولد سال ۱۳۶۳در شهراهواز است. او به دو زبان عربی وزبان فارسی شعر می سراید.
• چرا که ما دو تن بی ابر پیدا آمدیمدر بیابان هایی که یاد آوردِ گم شدن اند.می اندیشم اگر چیز نمناکی شومتا دهان تو را در نیمروز مرطوب کنمآن وقت است که آب را حس می کنیم.آنچه از اندوه تو را از خود جدا می کندمی آیدبا تب و تاب می رود در مغاک دلیا که درتنگنایی ش سخت به در می شودتا حس نزدیک شدن به من دهدجان مرا با تو شریک کندکه من دوستدار اندوه شده ام.به پیش آی!که من کودکی را ترک گفتمکوشیدم که بیشتر بزرگ شوممگر که دیرینه گی در من همسان تو گرددمگر که همسان تو گردم.آیا در تو هست چیزی که بکوشدبه گونه ای تبدیل شودتا احساس نزدیک شدن به من باشد؟• روزها می گذرد یا یک روز؟از خانه بیرون می آیم برایتمردها بوی خوبی نمی دهند از شانه های شانبپیچان در تارهای حواس پنج گانه امتکه هایم به هم نمی چسبندحتی از همه چیز قیچی شده امماه ها می گذرد یا یک روز؟در گوشت شناور مانده است زبانمهمان جا نخل ها را می تکانمو ناله ای می کنی از خرما دلچسب ترتکه هایم به هم نمی چسبنددست هایت را برای چه می خواهی؟مردم مرا شناخته اند از هاله هایِ هوس کرده ام بیا با هم به کوه برویممی خواهم از کوچه ای در بیروت سر در بیاورماز خیابانی در اندام پنهانتسرم در می آید از بیابانی بر پیشانی اماز دردشقیقهانگشتفشارها به صلیبم کشیده اند صلاح الدین!صلاح الدین ایوبی هم نمی تواند کاری بکندچرا زنگ نمی زنی؟• با نوشتن شعر به دو زبان فارسی و عربی در دو دنیای مشترک زندگی می کنم. -> مصاحبه با مجله عربی
• «محمود درویش بزرگترین شاعر فلسطین و یکی از بزرگترین شاعران معاصر عرب است، تا جایی که به او لقب متنبی معاصر داده اند.» -> در گفتگو با ایلنا
• «به نظر می رسد مانند دیگر مردمان شرقی و عرب ها، ایرانیان نیز شعر، جزیی از شخصیت شان باشد. کسی نمی تواند این خصلت را انکار کند؛ بسیاری از مردم را می بینی که در زندگی روزانه ابیاتی از شعرای بزرگ را زمزمه و رد و بدل می کنند، شعر را حفظ می کنند و از خواندن آن لذت می برند.»ref>http://www.alarab.co.uk/?id=2395</ref>


کلمات دیگر: