مردی که می خندد (به فرانسوی: L’Homme qui rit) (به انگلیسی: The Man Who Laughs) نام رمانی از ویکتور هوگو نویسنده و شاعر فرانسوی است. ویکتور هوگو این رمان را در بروکسل نوشت و آن را در آوریل سال ۱۸۶۹ منتشر کرد. داستان کتاب در اوائل قرن هجدهم و در انگلستان روی می دهد.
ویکتور هوگو
بینوایان
گوژپشت نتردام
آخرین روز یک محکوم
کتاب روایت زندگی بسیار غم انگیز کودکی به نام جوئین پلین است که از بدو تولد بی خانمان می شود و هیچگاه خانواده خود را ندیده است، او توسط کومپراچیکوها (خریداران بچه) خریداری شده و در ۱۰ سالگی از آن ها جدا می شود، جوئین پلین طبق اتفاقاتی که در خلال داستان رخ می دهد جان یک دختر بچه یک سالهٔ نابینا را نجات می دهد (البته آن دختر بچه مادرزاد نابینا نبوده است بلکه در یک سالگی نابینا می شود) سپس جوئین پلین همراه با آن دختر بچه که اکنون او نیز بی خانمان است، نزد یک مرد تنها به نام اورسوس بزرگ می شوند و به خاطر قیافهٔ زشت و مضحک جوئین پلین که بسیار برای اجرای نمایش خوب و مناسب است و مردم را به خنده می اندازد به اجرای نمایش در شهرها می پردازنداصل داستان نیز در مورد عشق جوئین پلین و آن دخترک که دئا نام دارد می باشد، آیا به نظر شما سرنوشت این دو را به هم می رساند؟در اواخر داستان مشخص می شود که: قیافه زشت جوئین پلین نیز که گویی همیشه بر آن لبخند نقش بسته است به دلیل جراحی ای است که کسانی که با پدر وی دشمنی داشته اند روی آن انجام داده اند، پدر جوئین پلین از اشخاص بزرگ کشور بوده و جوئین پلین نام اصلی خود را که «لرد کلانچارلی» است بازمی یابد و می فهمد که یک لرد است و زمین ها و کاخ های بسیاری از آن اوست و این دست سرنوشت بوده که تاکنون او را اینگونه همراه با سختی و بدبختی بار آورده است.و اما سرانجام عشق "جوئین پلین" و "دئا" نیز بسیار ناراحت کننده و دردناک است .
ویکتور هوگو، با تفسیر ناکامی مردی که می خندد، خود می گوید که «خواسته ام از رمان سوءاستفاده کنم و آن را به صورت حماسه درآورم».
ویکتور هوگو
بینوایان
گوژپشت نتردام
آخرین روز یک محکوم
کتاب روایت زندگی بسیار غم انگیز کودکی به نام جوئین پلین است که از بدو تولد بی خانمان می شود و هیچگاه خانواده خود را ندیده است، او توسط کومپراچیکوها (خریداران بچه) خریداری شده و در ۱۰ سالگی از آن ها جدا می شود، جوئین پلین طبق اتفاقاتی که در خلال داستان رخ می دهد جان یک دختر بچه یک سالهٔ نابینا را نجات می دهد (البته آن دختر بچه مادرزاد نابینا نبوده است بلکه در یک سالگی نابینا می شود) سپس جوئین پلین همراه با آن دختر بچه که اکنون او نیز بی خانمان است، نزد یک مرد تنها به نام اورسوس بزرگ می شوند و به خاطر قیافهٔ زشت و مضحک جوئین پلین که بسیار برای اجرای نمایش خوب و مناسب است و مردم را به خنده می اندازد به اجرای نمایش در شهرها می پردازنداصل داستان نیز در مورد عشق جوئین پلین و آن دخترک که دئا نام دارد می باشد، آیا به نظر شما سرنوشت این دو را به هم می رساند؟در اواخر داستان مشخص می شود که: قیافه زشت جوئین پلین نیز که گویی همیشه بر آن لبخند نقش بسته است به دلیل جراحی ای است که کسانی که با پدر وی دشمنی داشته اند روی آن انجام داده اند، پدر جوئین پلین از اشخاص بزرگ کشور بوده و جوئین پلین نام اصلی خود را که «لرد کلانچارلی» است بازمی یابد و می فهمد که یک لرد است و زمین ها و کاخ های بسیاری از آن اوست و این دست سرنوشت بوده که تاکنون او را اینگونه همراه با سختی و بدبختی بار آورده است.و اما سرانجام عشق "جوئین پلین" و "دئا" نیز بسیار ناراحت کننده و دردناک است .
ویکتور هوگو، با تفسیر ناکامی مردی که می خندد، خود می گوید که «خواسته ام از رمان سوءاستفاده کنم و آن را به صورت حماسه درآورم».
wiki: مردی که می خندد
مردی که می خندد (ابهام زدایی). مردی که می خندد ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۲۸)
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۶۶)
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۲۸)
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۶۶)
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۲۸). مردی که می خندد (انگلیسی: The Man Who Laughs) فیلمی در ژانر رمانتیک است که در سال ۱۹۲۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کنراد وایت، ماری فیلبین، استارت هولمز، جرج سیگمن و جوزفین کرول اشاره کرد.
۲۷ آوریل ۱۹۲۸ (۱۹۲۸-04-۲۷) (NYC Premiere)
۴ نوامبر ۱۹۲۸ (۱۹۲۸-11-۰۴)
وقتی نجیب زاده ای مغرور از بوسیدن دست «شاه جیمز» مستبد در سال ۱۶۹۰ سر باز می زند، پادشاه او را اعدام کرده و صورت پسرش را زخمی می کند.
بعدها در سال ۱۹۴۰ تصویر کنراد وایت در این فیلم منبع الهام بخش باب کین برای خلق شخصیت جوکر در مجموعه داستان های کمیک بتمن شد.
۲۷ آوریل ۱۹۲۸ (۱۹۲۸-04-۲۷) (NYC Premiere)
۴ نوامبر ۱۹۲۸ (۱۹۲۸-11-۰۴)
وقتی نجیب زاده ای مغرور از بوسیدن دست «شاه جیمز» مستبد در سال ۱۶۹۰ سر باز می زند، پادشاه او را اعدام کرده و صورت پسرش را زخمی می کند.
بعدها در سال ۱۹۴۰ تصویر کنراد وایت در این فیلم منبع الهام بخش باب کین برای خلق شخصیت جوکر در مجموعه داستان های کمیک بتمن شد.
مردی که می خندد (فیلم ۱۹۶۶). «مردی که می خندد» (ایتالیایی: L'uomo che ride) یک فیلم به کارگردانی سرجو کوربوچی است که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به لیزا گاستونی و ایلاریا اوکینی اشاره کرد.
۳ فوریه ۱۹۶۶ (۱۹۶۶-02-۰۳)
۳ فوریه ۱۹۶۶ (۱۹۶۶-02-۰۳)