استانیسلاو یرسی لخ (۶ مارس، ۱۹۰۹ - ۷ مه، ۱۹۶۶)، طنزنویس لهستانی.
• «از بیشتر کتاب ها فقط چند نقل قول باقی می ماند. چرا از اول نقل قول ها را ننویسیم؟» -> افکار دست نخورده
• «بیشتر مردمان قاتل هستند؛ آن ها انسان درون خود را می کشند.» -> افکار دست نخورده
• «اگر من دوباره به دنیا بیایم، فورأ شناسنامه ام را به اسم عوضی خواهم گرفت.» -> گلچین متأخر افکار دست نخورده
• «راستش را بخواهید، ما آمادهٔ پذیرش همه نوع بلای ناگهانی هستیم، اما چیزهای روزمره، فاجعه وار به سرمان خراب می شوند.» -> افکار دست نخورده
• «عروسک های خیمه شب بازی به راحتی تبدیل به اعدامی می شوند. طناب مورد نیاز را خودشان دارند.» -> افکار دست نخورده
• «قدرت، اکثرأ دست به دست می گردد، نه سر به سر.» -> به دشمنان خود عشق بورزید، شاید بدنام شوند
• «آدم خوشگذران از بهره سرمایه ای که وجود ندارد زندگی می کند.»• «آیا این را تمدن می نامید، وقتی که یک آدمخوار از کاردو چنگال استفاده کند؟»• «انسان: - افسر مخلوقات. حیف، که افسری از جنس خار است.»• «اول کلمه بود- در پایان کلمات.»• «بیشتر مجسمه ها توخالی هستند.»• «دلال های اتومبیل، اتومبیل می فروشند، شرکت بیمه، بیمه می فروشد؛ و نمایندگان مردم؟»• «دوست، شخصی است که صمیمانه به تو ضرر می زند.»• «قانون اساسی یک کشور باید طوری تنظیم شود که باعث نابودی قانون اساسی ملت نشود.»• «کسانی که از زمان خود پیشی گرفتند، می بایستی در اقامت گاه های نامساعد در انتظار رسیدن زمان سکونت کنند.»• «کسی که از یک تراژدی جان سالم به در برد، قهرمان آن حادثه نبوده است.»• «من با ریاضی موافقتی ندارم. من معتقدم که حاصل جمع صفر، عدد خطرناکی است.»• «من به فلاسفه ای که روی سر دیگران موشکافی می کنند، آن هم با یک تبر، علاقه ای ندارم.»• «هرکه دنبال یافتن بهشت برروی زمین است، سر کلاس جغرافی خواب بوده.»• «هرگاه خنده از لب انسان ها محو شد، طنزگوها به دنیا می آیند.»
• «از بیشتر کتاب ها فقط چند نقل قول باقی می ماند. چرا از اول نقل قول ها را ننویسیم؟» -> افکار دست نخورده
• «بیشتر مردمان قاتل هستند؛ آن ها انسان درون خود را می کشند.» -> افکار دست نخورده
• «اگر من دوباره به دنیا بیایم، فورأ شناسنامه ام را به اسم عوضی خواهم گرفت.» -> گلچین متأخر افکار دست نخورده
• «راستش را بخواهید، ما آمادهٔ پذیرش همه نوع بلای ناگهانی هستیم، اما چیزهای روزمره، فاجعه وار به سرمان خراب می شوند.» -> افکار دست نخورده
• «عروسک های خیمه شب بازی به راحتی تبدیل به اعدامی می شوند. طناب مورد نیاز را خودشان دارند.» -> افکار دست نخورده
• «قدرت، اکثرأ دست به دست می گردد، نه سر به سر.» -> به دشمنان خود عشق بورزید، شاید بدنام شوند
• «آدم خوشگذران از بهره سرمایه ای که وجود ندارد زندگی می کند.»• «آیا این را تمدن می نامید، وقتی که یک آدمخوار از کاردو چنگال استفاده کند؟»• «انسان: - افسر مخلوقات. حیف، که افسری از جنس خار است.»• «اول کلمه بود- در پایان کلمات.»• «بیشتر مجسمه ها توخالی هستند.»• «دلال های اتومبیل، اتومبیل می فروشند، شرکت بیمه، بیمه می فروشد؛ و نمایندگان مردم؟»• «دوست، شخصی است که صمیمانه به تو ضرر می زند.»• «قانون اساسی یک کشور باید طوری تنظیم شود که باعث نابودی قانون اساسی ملت نشود.»• «کسانی که از زمان خود پیشی گرفتند، می بایستی در اقامت گاه های نامساعد در انتظار رسیدن زمان سکونت کنند.»• «کسی که از یک تراژدی جان سالم به در برد، قهرمان آن حادثه نبوده است.»• «من با ریاضی موافقتی ندارم. من معتقدم که حاصل جمع صفر، عدد خطرناکی است.»• «من به فلاسفه ای که روی سر دیگران موشکافی می کنند، آن هم با یک تبر، علاقه ای ندارم.»• «هرکه دنبال یافتن بهشت برروی زمین است، سر کلاس جغرافی خواب بوده.»• «هرگاه خنده از لب انسان ها محو شد، طنزگوها به دنیا می آیند.»
wikiquote: استانیسلاو_یرسی_لخ