کلمه جو
صفحه اصلی

الدر کامارا

دانشنامه عمومی

دو الدر پسوآ کامارا (به پرتغالی: Dom Hélder Pessoa Câmara)(زادهٔ ۷ فوریه۱۹۰۹- مرگ ۲۷ اوت ۱۹۹۹) اسقف اعظم کاتولیک شهرهای الیندا و رسیفه در برزیل بود.
او در ۱۹۸۵ از پیشهٔ اسقفی بازنشسته شد. این گفتاورد کامارا نامدار است:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
آنگاه که من به بی نوایی خوراک می دهم مرا قدیس می خوانند. هنگامی که می پرسم چرا بی نوایان خوراک ندارند مرا کمونیست می خوانند.
او در ۱۹۷۱ در کشاکش جنگ ویتنام داستانی کوتاه را به نام حلزونی خشونت نوشت. او در ۱۹۷۳ نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. او همچنین برندهٔ جایزه پسم این تریس(در لاتین به معنای صلح بر زمین است) بود. دریافت این جایزه به نامه ای بازمی گردد که در ۱۹۶۳ برای پاپ ژان بیست و سوم نوشت و در آن از صلح برای همهٔ ملت ها سخن گفت.

نقل قول ها

الدر کامارا(۱۹۰۹–۱۹۹۹) اسقف برزیلی.
• «با نتیجه گیری های او موافق نیستم ولی با تحلیل او از جامعة کاپیتالیستی محض موافقم. این مسئلة طبیعتاً کسی را مجاز نمی کند که به من برچسب افتخاری مارکسیست بزند. مسئله این است که مارکس را باید بر اساس واقعیت تغییر یافته و در حال دگرگونی امروز تفسیر کرد. من همیشه به جوان ها گفته ام: اشتباه است که مارکس را کلام به کلام قبول کنید، استفاده از مارکس باید با درنظرداشتن این موضوع همراه باشد که تحلیل او مربوط به یک قرن پیش بوده است. امروز، مثلاً مارکس نخواهد گفت که مذهب یک قدرت مسخ شده و مسخ کننده است: چنین صفتی آن وقت ها حق شایستة آن نوع مذهب بود، ولی امروز دیگر اعتبار ندارد.»در مصاحبه با اوریانا فالاچی، اوت ۱۹۷۰• «در نهاد هریک از ما یک فاشسیت خوابیده است. گاه هرگز بیدار نمی شود، اما در من بیدار شد، در جوانی... باعث آن انتخاب چه بود؟ ساده گرایی جوانی و حسن نیت و بی اطلاعی:نه کتاب خواندنی زیاد بود و نه آدم سالم و نه بحث سالم.»در مصاحبه با اوریانا فالاچی، اوت ۱۹۷۰• «وقتی انسان در میان رنج ها زندگی می کند و آن ها را از نزدیک می بیند، آبستن آن رنج ها می شود. بسیاری از مرتجعین، مرتجع هستند چون درد بیچارگی و حقارت را نچشیده اند.»در مصاحبه با اوریانا فالاچی، اوت ۱۹۷۰• «وقتی به ویتنام فکر می کنم، مردم قهرمانی در برابرم نمایان می شود که ضد یک ابرقدرت می جنگند، و ابداً عقیده ندارم که آمریکا در آنجاست تا از دنیای آزاد دفاع کند.»در مصاحبه با اوریانا فالاچی، اوت ۱۹۷۰• «من فقط خدا را قاضی می دانم.»در مصاحبه با اوریانا فالاچی، اوت ۱۹۷۰


کلمات دیگر: