در اسلام أسماء الله الحُسنیٰ (به معنی: نام های نیکوی خداوند) مجموعه نام ها و نام بری های ستودنی و مدح آمیز برای صفات کمال خداست.
• «معتقدِ جماعت صوفیّه آن است که خداوند جل و جلاله و عمَّ نواله را اسماءِ حسنی نامعدود است و صفات عُلیٰ نامحدود.»• «هر اسمی دلیل صفتی و هر صفتی سبیل معرفتی و هر معرفتی معرِّف ربوبیّتی و هر ربوبیتی مُطالب عبودیتی.»• «و از جملهٔ آن اسماء نامتناهی مشیّت الهی نود و نه اسم و هزار یک به حسب استعداد فهم و طاقت بشری از پردهٔ غیب به صحرای ظهور آورده.»• «و حق سبحانه را جز نود و نه هزار و یک نام، اسماء بسیار است زنهار تا گمان نبری که اسماء الهی در آنچه شنیده ای و به تو رسیده منحصر است.»• «و همچنانکه اسماء را نهایت نیست، معنای و بطون هر اسمی را غایت نیست. نهایت ادراک هر مُدرکی از آن، معنی ای معیّن و غایت حظِّ هر طالبی از آن، بطنی مخصوص.»• «مراد از اظهار آن اسما و صفات که به تو رسیده است، اولاً آن است که کرم الهی و لطف ازلی در استعداد بنی آدم از قبول آن صفات شمه ای تعبیه کرده است، و آنگاه تجلی صفات در کسوت اسما داده. تا هرکس به قدر استعداد آنچه نصیبهٔ او بود، از آن صفات بیابد؛ و ثانیاً تأدیب و تعلیم بنده است تا حق تعالی را از تِلقاء نفس خود اسمی و صفتی اختراع نکند بلکه او را بدین اسم خواند که او خود را بدان تسمیه فرمود.» در مِصباحُ الهِدایة، باب اول، فصل سوم -> عزالدین محمود کاشانی
• «معتقدِ جماعت صوفیّه آن است که خداوند جل و جلاله و عمَّ نواله را اسماءِ حسنی نامعدود است و صفات عُلیٰ نامحدود.»• «هر اسمی دلیل صفتی و هر صفتی سبیل معرفتی و هر معرفتی معرِّف ربوبیّتی و هر ربوبیتی مُطالب عبودیتی.»• «و از جملهٔ آن اسماء نامتناهی مشیّت الهی نود و نه اسم و هزار یک به حسب استعداد فهم و طاقت بشری از پردهٔ غیب به صحرای ظهور آورده.»• «و حق سبحانه را جز نود و نه هزار و یک نام، اسماء بسیار است زنهار تا گمان نبری که اسماء الهی در آنچه شنیده ای و به تو رسیده منحصر است.»• «و همچنانکه اسماء را نهایت نیست، معنای و بطون هر اسمی را غایت نیست. نهایت ادراک هر مُدرکی از آن، معنی ای معیّن و غایت حظِّ هر طالبی از آن، بطنی مخصوص.»• «مراد از اظهار آن اسما و صفات که به تو رسیده است، اولاً آن است که کرم الهی و لطف ازلی در استعداد بنی آدم از قبول آن صفات شمه ای تعبیه کرده است، و آنگاه تجلی صفات در کسوت اسما داده. تا هرکس به قدر استعداد آنچه نصیبهٔ او بود، از آن صفات بیابد؛ و ثانیاً تأدیب و تعلیم بنده است تا حق تعالی را از تِلقاء نفس خود اسمی و صفتی اختراع نکند بلکه او را بدین اسم خواند که او خود را بدان تسمیه فرمود.» در مِصباحُ الهِدایة، باب اول، فصل سوم -> عزالدین محمود کاشانی
wikiquote: أسماء_الله_الحسنی