کورمال کورمال
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
با احتیاط دست مالیدن باطراف در تاریکی حرکت کردن : در آن شب تاریک کورمال کورمال بطرف پنجره رفتم .
لغت نامه دهخدا
کورمال کورمال. ( ق مرکب ) در تداول عامه ، بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی حرکت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کورمال رفتن شود.
گویش مازنی
/koormaal koormaal/ آهسته رفتن و دست ها را به طرف جلو بردن – کورمال کورمال رفتن
آهسته رفتن و دست ها را به طرف جلو بردن – کورمال کورمال رفتن ...
پیشنهاد کاربران
با احتیاط راه رفتن
کلمات دیگر: