کلمه جو
صفحه اصلی

دوراب

لغت نامه دهخدا

( دورآب ) دورآب. ( اِخ ) دهی از بخش قلعه زراس شهرستان اهواز. 105 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. صنایع دستی زنان کرباس بافی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 6 ).

دورآب. ( اِخ ) دهی است از دهستان قره طغان بخش بهشهر شهرستان ساری. 200 تن سکنه. آب آن از چشمه و آب بندان تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

دورآب. معانی نام دورآب:
دورآب نام روستایی است در استان مازندران ایران.
دورآب نام روستایی است در استان خوزستان ایران.
لغتنامه دهخدا.

گویش مازنی

( دورآب ) /door aab/ از توابع قره طغان بهشهر


کلمات دیگر: