کلمه جو
صفحه اصلی

اجنان

فرهنگ فارسی

دیوانه کردن جنون

لغت نامه دهخدا

اجنان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ جَنان. || ج ِ جَنَن.

اجنان. [ اِ ] ( ع مص ) جنون. || دیوانه کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). دیوانه گردانیدن. ( منتهی الارب ). || پنهان کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). || پنهان شدن و پوشیدن. ( منتهی الارب ). || اجنان اللیل ؛ پوشیدن شب. ( منتهی الارب ). درآمدن شب. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). || اجنان المیت ؛ در کفن پیچیدن مرده و دفن کردن. ( منتهی الارب ). || کودک افکندن زن حامل. ( منتهی الارب ).

اجنان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جَنان . || ج ِ جَنَن .


اجنان . [ اِ ] (ع مص ) جنون . || دیوانه کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). دیوانه گردانیدن . (منتهی الارب ). || پنهان کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || پنهان شدن و پوشیدن . (منتهی الارب ). || اجنان اللیل ؛ پوشیدن شب . (منتهی الارب ). درآمدن شب . (زوزنی ) (تاج المصادر). || اجنان المیت ؛ در کفن پیچیدن مرده و دفن کردن . (منتهی الارب ). || کودک افکندن زن حامل . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: