کلمه جو
صفحه اصلی

اجل گردیده

فرهنگ فارسی

( صفت ) اجل گشته اجل رسیده
اجل رسیده

لغت نامه دهخدا

اجل گردیده. [ اَ ج َ گ َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) اجل گشته. اجل رسیده :
ملک از گفته دلبر خجل شد
اجل گردیده تقصیرش بحل شد.
زلالی.


کلمات دیگر: