برابر پارسی : ( آراء ) اندیشه ها، راه ها، رای ها
اراء
برابر پارسی : ( آراء ) اندیشه ها، راه ها، رای ها
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
اراء. [ اِ ] (ع مص ) ارائة. نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). || شناسانیدن .
( آراء ) آراء. ( ع اِ ) ج ِ رأی.
( ارآء ) ارآء. [ اِرْ ] ( ع مص ) اِرْءاء. صاحب رأی و دریافت گردیدن. || رأی دیدن. ( زوزنی ). رأی اندیشیدن. || ظاهر شدن حماقت و گولی کسی. || نمودن. اراء. اَراة. ( تاج المصادر بیهقی ). || بیمار شُش شدن. || ارآء رایت ؛ بر زمین زدن نیزه را. || کاری کردن که او را نیک پندارند. || جنبانیدن هر دو پلک را در دیدن. || دیدن در آینه پس پری زده شدن. || پیرو قول بعض فقهاء شدن. || بسیار شدن خوبی و نیکوئی دیدار کسی. || پدیدار شدن اثر آبستنی در پستانهای شتر یا گوسفند. || برگردیدن سر بینی شتر بجانب حلق وی. || نمودن خدای تعالی کسی را عذاب وهلاک : اری اﷲ بفلان کذا و کذا؛ أی اری الناس به العذاب و الهلاک و لایقال ذلک الاّ فی الشر. ( تاج العروس ).
ارآء. [ اَرْ ] ( ع اِ ) اَرٔاء. ج ِ رأی ، بمعنی اعتقاد و بینائی. ( آنندراج ).
اراء. [ اِ ] ( ع مص ) ارائة. نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ). || شناسانیدن.
( ارآء ) ارآء. [ اِرْ ] ( ع مص ) اِرْءاء. صاحب رأی و دریافت گردیدن. || رأی دیدن. ( زوزنی ). رأی اندیشیدن. || ظاهر شدن حماقت و گولی کسی. || نمودن. اراء. اَراة. ( تاج المصادر بیهقی ). || بیمار شُش شدن. || ارآء رایت ؛ بر زمین زدن نیزه را. || کاری کردن که او را نیک پندارند. || جنبانیدن هر دو پلک را در دیدن. || دیدن در آینه پس پری زده شدن. || پیرو قول بعض فقهاء شدن. || بسیار شدن خوبی و نیکوئی دیدار کسی. || پدیدار شدن اثر آبستنی در پستانهای شتر یا گوسفند. || برگردیدن سر بینی شتر بجانب حلق وی. || نمودن خدای تعالی کسی را عذاب وهلاک : اری اﷲ بفلان کذا و کذا؛ أی اری الناس به العذاب و الهلاک و لایقال ذلک الاّ فی الشر. ( تاج العروس ).
ارآء. [ اَرْ ] ( ع اِ ) اَرٔاء. ج ِ رأی ، بمعنی اعتقاد و بینائی. ( آنندراج ).
اراء. [ اِ ] ( ع مص ) ارائة. نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ). || شناسانیدن.
دانشنامه عمومی
اراء، روستایی در چهاردانگه از شهرستان ساری در استان مازندران ایران است.اراء تنها روستای این منطقه ییلاقی میباشد که بهترین نظرگاه و دید راه به کل منطقه دارد.
اراء روستایی است که در بلندی قرار گرفته و در ارتفاع ۲۸۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. به لحاظ جغرافیایی در عرض جغرافیایی ۱۲َ ۳۶ْ و طول جغرافیایی ۴۳َ ۵۳ واقع شده است. این روستا در ۱۰۵ کیلومتری شهرستان ساری، ۳۵ کیلومتری شهرستان کیاسر و ۸۱ کیلومتری شهرستان دامغان قرار گرفته است. اراء با روستای فولاد محله از استان سمنان هم مرز می باشد که از سمت شمال به روستای ولویه، از جنوب به بخش فولاد محله، از غرب به سفید کوه و از شرق به جاده بین شهری سمنان ساری متنهی می شود.
این روستا دارای سه بخش به نامهای: بالا محله، پایین محله و یور محله می باشد.
براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت روستا ۳۸۴نفر (۱۰۹خانوار) بوده است.به طور تقریبی در حدود ۱۰۰ خانوار دیگر از اهالی این روستا نیز در شهرهای سمنان، ساری، دامغان، قم و تهران زندگی می کنند. خانواده های ساکن در روستا از خاندانهای آرایی، احمدی، رستمی، شفیعی، عباسی، عمادی، قادری، محمودی، میرعمادی هستند که اکثریت آن ها قادری می باشند بسیاری از آنها «سید» می باشند. همچنین شغل مردم روستا کشاورزی، دامداری و کارگری است.
اراء روستایی است که در بلندی قرار گرفته و در ارتفاع ۲۸۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. به لحاظ جغرافیایی در عرض جغرافیایی ۱۲َ ۳۶ْ و طول جغرافیایی ۴۳َ ۵۳ واقع شده است. این روستا در ۱۰۵ کیلومتری شهرستان ساری، ۳۵ کیلومتری شهرستان کیاسر و ۸۱ کیلومتری شهرستان دامغان قرار گرفته است. اراء با روستای فولاد محله از استان سمنان هم مرز می باشد که از سمت شمال به روستای ولویه، از جنوب به بخش فولاد محله، از غرب به سفید کوه و از شرق به جاده بین شهری سمنان ساری متنهی می شود.
این روستا دارای سه بخش به نامهای: بالا محله، پایین محله و یور محله می باشد.
براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت روستا ۳۸۴نفر (۱۰۹خانوار) بوده است.به طور تقریبی در حدود ۱۰۰ خانوار دیگر از اهالی این روستا نیز در شهرهای سمنان، ساری، دامغان، قم و تهران زندگی می کنند. خانواده های ساکن در روستا از خاندانهای آرایی، احمدی، رستمی، شفیعی، عباسی، عمادی، قادری، محمودی، میرعمادی هستند که اکثریت آن ها قادری می باشند بسیاری از آنها «سید» می باشند. همچنین شغل مردم روستا کشاورزی، دامداری و کارگری است.
wiki: اراء
کلمات دیگر: