مترادف پی جو : جست وجوگر، جویا، سراغ گیر، ردجو، ردیاب
پی جو
مترادف پی جو : جست وجوگر، جویا، سراغ گیر، ردجو، ردیاب
فارسی به عربی
فضولی
مترادف و متضاد
پی جو، کنجاو
فرهنگ فارسی
دستگاهی که بهوسیلۀ آن، شخص برای تماس گرفتن با جایی فراخوانده شود
لغت نامه دهخدا
پی جو. [ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب ) جوینده اثر پا. مجازاً، فاحص. کاونده. جستجوکننده.
- پی جوی کسی ( چیزی ) شدن ؛ در جستجوی آن بودن.
- پی جوی کسی ( چیزی ) شدن ؛ در جستجوی آن بودن.
فرهنگ عمید
جویندۀ رد و اثر چیزی.
* پی جوی کسی (چیزی ) شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن.
* پی جوی کسی (چیزی ) شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن.
جویندۀ رد و اثر چیزی.
〈 پیجوی کسی (چیزی) شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن.
دانشنامه عمومی
پی جو یا پیجر دستگاه قابل حملی است که از آن به منظور دریافت پیام های متنی (حرف و عدد) و صوتی با کمک امواج رادیویی استفاده می شود. با دستگاه پی جو تنها می توان پیام را دریافت کرد و فرستادن پیام به آن با تلفن انجام می شود. این دستگاه نخستین بار در سال ۱۹۲۱ میلادی در پلیس دیترویت استفاده شد و در سال ۱۹۵۹ توسط شرکت موتورولا تجاری شد. پیجو از سال ۱۳۸۲ در ایران نیز مورد استفاده عمومی قرار گرفت.
wiki: پی جو
فرهنگستان زبان و ادب
{pager} [عمومی] دستگاهی که به وسیلۀ آن، شخص برای تماس گرفتن با جایی فراخوانده شود
کلمات دیگر: