<hr> <b>مترادف بخشوده</b> : معاف، معفو، معذور، شادروان، مرحوم، مغفور <br>

مترادف بخشوده : معاف، معفو، معذور، شادروان، مرحوم، مغفور

<div class="boxBd boxLtr"><l w="exempt">exempt</l>, <l w="free"> free</l>, <l w="immune"> immune</l></div>

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd">بخشوده. [ ب َ دَ / دِ ] ( ن مف ) شفقت کرده شده و بخشیده و آمرزیده شده. ( ناظم الاطباء ). معفو. ( یادداشت مؤلف ). عفوکرده. || کسی که از مالیات و عوارض معاف است. معاف. ( فرهنگ فارسی معین ).</div>

بخشوده. [ ب َ دَ / دِ ] ( ن مف ) شفقت کرده شده و بخشیده و آمرزیده شده. ( ناظم الاطباء ). معفو. ( یادداشت مؤلف ). عفوکرده. || کسی که از مالیات و عوارض معاف است. معاف. ( فرهنگ فارسی معین ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">( اسم ) ۱ - عفو کرده. ۲ - کسی که از مالیات و عوارض معاف است معاف .</div>

( اسم ) ۱ - عفو کرده. ۲ - کسی که از مالیات و عوارض معاف است معاف .

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">۱. عفو شده.<br>۲. معاف از پرداخت مالیات و عوارض.</div>

۱. عفو شده. ۲. معاف از پرداخت مالیات و عوارض.

فرهنگ عمید

مترادف و متضاد

<p>شادروان، مرحوم، مغفور</p>

<p>۱. معاف، معفو <br />۲. معذور <br />۳. شادروان، مرحوم، مغفور</p>

۱. معاف، معفو ۲. معذور ۳. شادروان، مرحوم، مغفور