کلمه جو
صفحه اصلی

بدحساب


مترادف بدحساب : بدمعامله، کج پلاس، بدبده

متضاد بدحساب : خوش حساب

برابر پارسی : بد شمار

فارسی به انگلیسی

deadbeat

مترادف و متضاد

بدمعامله، کجپلاس، بدبده ≠ خوشحساب


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در معاملات خود درستی را پیشه نسازد آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد مقابل خوش حساب .

فرهنگ معین

(بَ. حِ ) (ص . ) خصوصیات کسی که حساب و کتاب درستی ندارد و بدهی خود را به موقع پرداخت نمی کند.

لغت نامه دهخدا

بدحساب. [ ب َ ح ِ ] ( ص مرکب ) آنکه در معاملات خود، درستی را پیشه نسازد. آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد. مقابل خوش حساب. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. کسی که در دادوستد با مردم راست ودرست نباشد.
۲. آن که بدهی خود را به موقع ندهد.

دانشنامه عمومی

بدامار، بد آمار.


واژه نامه بختیاریکا

مَده

پیشنهاد کاربران

Deadbeat


کلمات دیگر: