کلمه جو
صفحه اصلی

نزدیک ساحل

فارسی به عربی

فی

مترادف و متضاد

in-shore (صفت)
نزدیک ساحل، جلو ساحل، نزدیک دریا کنار، نزدیک کرانه

in (حرف اضافه)
از، روی، توی، با، نزدیک، بالای، بر حسب، به، بطرف، در توی، هنگام، در ظرف، اندر، نزدیک ساحل


کلمات دیگر: