برابر پارسی : گیره، گیرک
پنس
برابر پارسی : گیره، گیرک
فارسی به انگلیسی
forceps, pincers, hairpin
pence
clip
مترادف و متضاد
انبرک، پنس، انبر قابلگی، انبر جراحی
فرهنگ فارسی
گیره، انبر، انبرکوچک، گازانبر، گیره زلف، یک دوازدهم شیلنیگ بیست شلینگ یک لیره است
( اسم ) یک دوازدهم شلینگ ( بست شلینگ یک لیره است ).
کلمه فرانسوی بمعنی ماشه وگیره
( اسم ) یک دوازدهم شلینگ ( بست شلینگ یک لیره است ).
کلمه فرانسوی بمعنی ماشه وگیره
فرهنگ معین
(پِ ) [ انگ . ] (اِ. ) یک دوازدهم شلینگ (بیست شلینگ یک لیره است ).
(پَ ) [ فر . ] (اِ. ) ۱ - گیره ، انبر. ۲ - دوشاخة دهان جانوران .
(پَ ) [ فر . ] (اِ. ) ۱ - گیره ، انبر. ۲ - دوشاخة دهان جانوران .
(پِ) [ انگ . ] (اِ.) یک دوازدهم شلینگ (بیست شلینگ یک لیره است ).
(پَ) [ فر . ] (اِ.) 1 - گیره ، انبر. 2 - دوشاخة دهان جانوران .
لغت نامه دهخدا
پنس. [ پ ِ ] ( انگلیسی ، اِ ) مسکوکی در انگلستان و آن دوازده یک یک شلینگ باشد و بیست شلینگ یک لیره است.
پنس. [ پ َ ] ( فرانسوی ، اِ ) گیره و ماشه ، و آن بصورتهای گوناگون است.
پنس. [ پ َ ] ( فرانسوی ، اِ ) گیره و ماشه ، و آن بصورتهای گوناگون است.
پنس . [ پ َ ] (فرانسوی ، اِ) گیره و ماشه ، و آن بصورتهای گوناگون است .
پنس . [ پ ِ ] (انگلیسی ، اِ) مسکوکی در انگلستان و آن دوازده یک یک شلینگ باشد و بیست شلینگ یک لیره است .
فرهنگ عمید
سکه ای از اجزای پوند، به ارزش یک سِنت.
انبر کوچک که در جراحی برای گرفتن یا برداشتن چیزی به کار می رود.
انبر کوچک که در جراحی برای گرفتن یا برداشتن چیزی به کار می رود.
انبر کوچک که در جراحی برای گرفتن یا برداشتن چیزی به کار میرود.
سکهای از اجزای پوند، بهارزش یک سِنت.
جدول کلمات
انبر, گیره, گاز انبر
پیشنهاد کاربران
انبرک
ته گرد
انبر ظریف، انبرک، انبر جراحی
کلمات دیگر: