کلمه جو
صفحه اصلی

نریان

فارسی به انگلیسی

stallion

فارسی به عربی

حصان

مترادف و متضاد

stallion (اسم)
فحل، اسب نر، نریان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - اسب نرمقابل مادیان . ۲ - هر ستورنر.
شهرکی است به خراسان از گوز کانان اندر میان جهوذان و باریاب و حد او دو فرسنگ است .

فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) اسب نر. مق مادیان .

لغت نامه دهخدا

نریان . [ ] (اِخ ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهوذان و پاریاب ، و حد او دو فرسنگ است . (از حدود العالم ). نام قریه ای میان فاریاب و بلخ . (یادداشت مؤلف ).


نریان . [ ن َ ] (اِ) اسب نر و هر ستوری . (ناظم الاطباء). اسب نر. حصان . مقابل مادیان . (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
لگد مادیان به نریان درد نکند .


نریان. [ ن َ ] ( اِ ) اسب نر و هر ستوری. ( ناظم الاطباء ). اسب نر. حصان. مقابل مادیان. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
لگد مادیان به نریان درد نکند.

نریان. [ ] ( اِخ ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهوذان و پاریاب ، و حد او دو فرسنگ است. ( از حدود العالم ). نام قریه ای میان فاریاب و بلخ. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

نریان قریه و منطقه ای است در میان ولایت فاریاب و ولایت بلخ در افغانستان.
در لغت نامه دهخدا آمده است «نریان شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهودان و پاریاب، و حد او دو فرسنگ است. (از حدود العالم)».


کلمات دیگر: