برابر پارسی : اندریافتن، اندر یافتن
ادراک کردن
برابر پارسی : اندریافتن، اندر یافتن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) دریافتن فهمیدن درک کردن .
لغت نامه دهخدا
ادراک کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دریافتن. فهمیدن. درک کردن :
چشم از آن حسن جهانگیر چه ادراک کند
در حبابی چه قدر جلوه کند دریائی.
چشم از آن حسن جهانگیر چه ادراک کند
در حبابی چه قدر جلوه کند دریائی.
صائب.
پیشنهاد کاربران
حس
کلمات دیگر: