<hr> <b>مترادف بدپیشه</b> : بدعمل، بدفعل، بدکار، بدکردار ، فاجر، فاسق <br> <hr> <b>متضاد بدپیشه</b> : نیک کردار، صالح <br>

مترادف بدپیشه : بدعمل، بدفعل، بدکار، بدکردار ، فاجر، فاسق متضاد بدپیشه : نیک کردار، صالح

<div class="boxBd">بدپیشه. [ ب َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه بدی پیشه خود کند. بدکردار. بدعمل. بدفعل. ( فرهنگ فارسی معین ) : <br>که آن ترک بدپیشه و ریمنست <br>که هم بدنژاد است و هم بدتنست.<div class="au">فردوسی.</div>|| فاسق. فاجر. ( فرهنگ فارسی معین ).</div>

بدپیشه. [ ب َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه بدی پیشه خود کند. بدکردار. بدعمل. بدفعل. ( فرهنگ فارسی معین ) : که آن ترک بدپیشه و ریمنست که هم بدنژاد است و هم بدتنست. فردوسی. || فاسق. فاجر. ( فرهنگ فارسی معین ).

لغت نامه دهخدا

<p>۱. بدعمل، بدفعل، بدکار، بدکردار ≠ نیککردار <br />۲. فاجر، فاسق ≠ صالح</p>

۱. بدعمل، بدفعل، بدکار، بدکردار ≠ نیککردار ۲. فاجر، فاسق ≠ صالح

بدپیشه

مترادف و متضاد

لغت نامه دهخدا