وضع مالیات
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تقییم , نظام ضریبی
مترادف و متضاد
خراج، وضع مالیات، تحمیل، مالیات، مالیات بندی، وصول مالیات، باج گیری
ارزیابی، تقویم، تخمین، تشخیص، براورد، اظهارنظر، تعیین مالیات، وضع مالیات
وضع مالیات، مالیات، مالیات بندی
وضع مالیات، بستنی، وضع کردنی، قابل تحمیل، مالیات بستنی
پیشنهاد کاربران
مالیات گیری
کلمات دیگر: