مترادف اذهان : افکار، خاطره ها، ذهن ها
اذهان
مترادف اذهان : افکار، خاطره ها، ذهن ها
فارسی به انگلیسی
minds, opinions
مترادف و متضاد
افکار، خاطرهها، ذهنها
فرهنگ فارسی
جمع ذهن
( اسم ) جمع : ذهن
( اسم ) جمع : ذهن
لغت نامه دهخدا
اذهان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذِهن.
اذهان. [اِ ] ( ع مص ) فراموشانیدن از... || مشغول کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). مشغول کردن از: اذهننی عنه ؛ فراموش گردانید مرا از آن و مشغول کرد.
اذهان. [اِ ] ( ع مص ) فراموشانیدن از... || مشغول کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). مشغول کردن از: اذهننی عنه ؛ فراموش گردانید مرا از آن و مشغول کرد.
اذهان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذِهن .
اذهان . [اِ ] (ع مص ) فراموشانیدن از... || مشغول کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مشغول کردن از: اذهننی عنه ؛ فراموش گردانید مرا از آن و مشغول کرد.
فرهنگ عمید
= ذهن
ذهن#NAME?
کلمات دیگر: