کلمه جو
صفحه اصلی

وقت تلف کردن

فارسی به انگلیسی

dally, dawdle, dillydally, piddle, putter, linger, loaf, lounge, diddle

dally, dawdle, dillydally, piddle, putter, linger, loaf, lounge


فارسی به عربی

حلزون , عاطل

مترادف و متضاد

idle (فعل)
وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن

snail (فعل)
خزیدن، وقت تلف کردن، بشکل مارپیچ جلو رفتن

frivol (فعل)
کار بیهوده کردن، وقت تلف کردن، بهدر دادن، خوش گذرانی کردن

جدول کلمات

یللی

پیشنهاد کاربران

وقت کشی

زمان را از دست دادن

Fool around
Mess around
Goof around


کلمات دیگر: