مترادف پوسته پوسته : پوسه پوسه، ورقه ورقه، لایه لایه
پوسته پوسته
مترادف پوسته پوسته : پوسه پوسه، ورقه ورقه، لایه لایه
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مقشر
مترادف و متضاد
فلس دار، پوسته پوسته، شوره دار، پولک دار
پوسته پوسته، ورقه ورقه، برفکی، ورقه شونده، فلسی
زننده، هرزه، خشن، زبر، نا هموار، پوسته پوسته، دان دان
پوسته پوسته، صدفی
پوسهپوسه، ورقهورقه، لایهلایه
فرهنگستان زبان و ادب
[زمین شناسی] ← پوسته پوسته شدن
[زمین شناسی] ← پوسته پوسته شده
[زمین شناسی] ← پوسته پوسته شده
کلمات دیگر: