مترادف بدرفتار : بدروش، بدسلوک، ناسازگار، بدسر، بدعمل، بدکار، سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، لگدزن
متضاد بدرفتار : خوش رفتار، خوش سلوک، نیک رفتار، نیک روش
ungracious, unmannerly
بدروش، بدسلوک ≠ خوشرفتار، خوشسلوک، نیکرفتار، نیکروش
ناسازگار، بدسر، بدعمل، بدکار
سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر
لگدزن
۱. بدروش، بدسلوک
۲. ناسازگار، بدسر، بدعمل، بدکار
۳. سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر
۴. لگدزن ≠ خوشرفتار، خوشسلوک، نیکرفتار، نیکروش
بدرفتار. [ ب َ رَ ] (ص مرکب ) بدکردار. (آنندراج ). آنکه رفتار و کردار بد از وی صادر می شود. (ناظم الاطباء).
بدرفتار. [ ب ِ رُ ] (اِص مرکب ) کفیل و ضامن و پذرفتار. (ناظم الاطباء).