وقت گذراندن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عاطل
مترادف و متضاد
خرده گرفتن، ور رفتن، وقت گذراندن
وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن
کار بیهوده کردن، وقت گذراندن، بناز چیز خوردن، با خوراک بازی کردن، جیش کردن
تسکین دادن، وقت گذراندن، بدفع الوقت گذراندن
وقت گذراندن، بدفع الوقت گذراندن
پیشنهاد کاربران
Hang out
spend time
hang about
بسر بردن
کلمات دیگر: