مترادف مستهلک : نیست شده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگردیده، معدوم، ازمیان رفته، پرداخت تدریجی دین
برابر پارسی : فرسوده، ازمیان رفته، نابود، نیست
مصرف کننده
اسم
نیستشده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگردیده، معدوم، ازمیانرفته
پرداختتدریجی دین
۱. نیستشده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگردیده، معدوم، ازمیانرفته
۲. پرداختتدریجی دین
(منسوب به ابوسعید ابی الخیر).
مستهلک . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) هلاک کننده و مهلک . || مصرف کننده و تمام کننده مالی را. || کوشنده در کاری با شتاب . (از اقرب الموارد). و رجوع به استهلاک شود.
فرسوده