کلمه جو
صفحه اصلی

حوث

فرهنگ فارسی

بمعنی حیث باشد لغت طائی است .

لغت نامه دهخدا

حوث . [ ح َ ث ُ ] (ع اِ) به معنی حیث باشد. لغت طائی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حیث شود.


حوث. [ ح َ ] ( ع اِ ) رگ جگر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ترکهم حوث بوث و حوثاً بوثاً؛ متفرق و پراکنده و پریشان کرد ایشان را. ( منتهی الارب ).

حوث. [ ح َ ث ُ ] ( ع اِ ) به معنی حیث باشد. لغت طائی است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به حیث شود.

حوث . [ ح َ ] (ع اِ) رگ جگر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ترکهم حوث بوث و حوثاً بوثاً؛ متفرق و پراکنده و پریشان کرد ایشان را. (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

حوث (یمن). حوث به عربی ( الحُوث ) دهستان بزرگی از توابع استان عمران در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دارالحکمة، صنعاء، چاپ پنجم، وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
دارای ۴۵ خانوار و ۷۴۵ نفر جمعیت می باشد.


کلمات دیگر: