کلمه جو
صفحه اصلی

قارلوق

لغت نامه دهخدا

قارلوق . (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 30 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 157).


قارلوق . (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . در 15هزارگزی شمال خاوری ابهر و 6هزارگزی راه آهن زنجان . موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . 336 تن سکنه دارد.آب آن از قنات و محصولات آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. و از حدود قهوه خانه ٔ شناط اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


قارلوق. ( اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه. سکنه آن 30 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 157 ).

قارلوق. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان. در 15هزارگزی شمال خاوری ابهر و 6هزارگزی راه آهن زنجان. موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. 336 تن سکنه دارد.آب آن از قنات و محصولات آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. و از حدود قهوه خانه شناط اتومبیل میرود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

قارلوق ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
قارلوق (ابهر)
قارلوق (زنجان)

پیشنهاد کاربران

برفگیر


کلمات دیگر: