به موجب روایات اسطوره های حماسی کهن که در شاهنامه بازتاب یافته اند، گرشاسب جد اعلای رستم، جهان پهلوان معروف، در شهر کابل عاشق پری چهره کابلی شد و توسط پیرمردی به نام «نیهاک» از پای درآمد و در یکی از دره های کابلستان به خواب مصنوعی فرورفت و تا پایان کار دنیا همچنین در خواب خواهد بود. به موجب روایات اوستایی نطفه زرتشت در رودخانه هیرمند وجود دارد و در آخر زمان هنگامی که دنیا در را تیرگی و سیاهی، ظلم و ستم فرا می گیرد. «سوشیانت» از نطفه زرتشت ظهور می کند و در آن هنگام فرشته ای از آسمان فرو د می آید و برای بیدار کردن گرشاسب، از خواب طولانی سه بار می خروشد و با خروش سوم او، گرشاسب از خواب مصنوعی در دل یکی از دره های کابل بیدار می شود و گرز خود را گرفته در کنار سوشیانت به راه می افتد و دنیای پر از ظلمت، بیداد و ستم را پر از عدل و داد می سازد.
wiki: کابل در شاهنامه