شنیده ایم که محمود غزنوى، شب دِى
شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت
گداى گوشه نشینى لب تنور گرفت
لب تنور بر آن بینواى عور گذشت
على الصّباح بزد نعرهاى، که اى محمود
شب سَمور گذشت و لب تنور گذشت
شب یلدا هم می گذرد، چه در پوست سَمور، چه لخت و عورْ کنارِ تنور!
گنج و رنج و غم و شادىّ جهان در گذر است
عاقل آن به که در اندیشه پایان باشد
شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت
گداى گوشه نشینى لب تنور گرفت
لب تنور بر آن بینواى عور گذشت
على الصّباح بزد نعرهاى، که اى محمود
شب سَمور گذشت و لب تنور گذشت
شب یلدا هم می گذرد، چه در پوست سَمور، چه لخت و عورْ کنارِ تنور!
گنج و رنج و غم و شادىّ جهان در گذر است
عاقل آن به که در اندیشه پایان باشد