کلمه جو
صفحه اصلی

صلیعه

لغت نامه دهخدا

صلیعة. [ ص ِ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو اهواز به مسجدسلیمان . دشت ، گرمسیر. دارای 150 تن سکنه . آب آن از چاه قریه ٔ زویر. محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه ٔ حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


( صلیعة ) صلیعة. [ ص ِ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو اهواز به مسجدسلیمان. دشت ، گرمسیر. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چاه قریه زویر. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه حمید هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

صلیعه، روستایی از توابع بخش باوی شهرستان اهواز در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان ملاثانی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۳۶ نفر (۱۰۱خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

درروستای صلیعه مردم زیادی زندگی میکنن ازجمله عنگودی حمیدی عامری سرخی هستند ولی شوراها و دهیاری با بعضی از مردم مظلوم که ساکن ان روستا صلیعه هستن همگاری نمیکنن و فقط به فکر همبستگان خود هستن وحق بقیه بیچارگان را گمراهی میکنند حقشون ضایع میکنند وهیچ از شورای روستایی صلیعه نارضایتی کاملی از شوراها دارن وکسی از مسئول برای بازدید یا بازجویی مخفی از مردم سر نمیزنن لطفا مسئولان بالاشهر رسیدگی کنن بخصوص مسئولین تهران


کلمات دیگر: