( مصدر ) فراموش گردیدن ٠
فراموش گشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فراموش گشتن. [ ف َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) از یاد رفتن. فراموش شدن :
سخن گوی بیفر و بیهوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت.
سخن گوی بیفر و بیهوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت.
فردوسی.
و رجوع به فراموش شود.پیشنهاد کاربران
به ( دست ) فراموشی سپرده شدن
کلمات دیگر: