کلمه جو
صفحه اصلی

صفیح

لغت نامه دهخدا

صفیح. [ ص َ ] ( ع ص ، اِ ) آسمان یا آسمان بالائین. ( منتهی الارب ). || روی پهناور از هر چیزی. ( منتهی الارب ). وجه کل شی عریض. ( اقرب الموارد ). || پوست روی. ( مهذب الاسماء ). || تخته در. ج ، صفایح. || سنگ پهن. ( مهذب الاسماء ).

پیشنهاد کاربران

خوب صورت . زیبا رو. کسی که چهره ای گشاده دارد و زیبایی او فریبنده است


کلمات دیگر: