تخت سلطنت بلقیس و آن مورد مثل است : [ نشستم از برش چون عرش بلقیس بجست او چون یکی عفریت هایل .] ( منوچهری . د . ۵۵ )
عرش سبائی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عرش سبائی. [ ع َ ش ِ س َ ] ( اِخ ) کنایه از تخت بلقیس زن سلیمان باشد که پادشاه شهر سبا بود. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به عرش بلقیس شود.
پیشنهاد کاربران
گرچه عفریت آورد عرش سبائی نزد جم
دیدنش جمشید والا برنتابد بیش ازین
خاقانی
دیدنش جمشید والا برنتابد بیش ازین
خاقانی
کلمات دیگر: