( مصدر ) سخن چینی کردن سعایت غمز .
غمازی کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غمازی کردن. [ غ َم ْ ما ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سعایت. ( ترجمان علامه جرجانی ). سخن چینی کردن. غَمز. اِمغال. ( منتهی الارب ). رجوع به غَمز و غَمّاز شود :
حدیث عشق تو پیدا نکردمی بر خلق
گر آب دیده نکردی به گریه غمازی.
که عاقبت بکند رنگ روی غمازی.
حدیث عشق تو پیدا نکردمی بر خلق
گر آب دیده نکردی به گریه غمازی.
سعدی ( بدایع ).
میسرت نشود عاشقی و مستوری که عاقبت بکند رنگ روی غمازی.
سعدی ( خواتیم ).
پیشنهاد کاربران
سخن چینی، وشایت
کلمات دیگر: