کور بخت بودن یا شوی خوب نداشتن زن .
بخت کوری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بخت کوری. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) کوربخت بودن. || شوی خوب نداشتن زن. بدبختی زن :
ز دولا کرد آب اندر خنوری
که شویدجامه را هر بخت کوری.
ز دولا کرد آب اندر خنوری
که شویدجامه را هر بخت کوری.
شهابی ( سهانی ؟ ) ( از فرهنگ اسدی ).
کلمات دیگر: