پیاده گماشتن
پیاده فروکردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیاده فروکردن. [ دَ / دِ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیاده گماشتن. ( آنندراج ) :
آنجا که یک پیاده فروکرد عزم تو
ملکی توان گرفت به نیروی یک سوار.
آنجا که یک پیاده فروکرد عزم تو
ملکی توان گرفت به نیروی یک سوار.
انوری.
کلمات دیگر: