<p><span class=""hl"">اجریا.</span> [ اِ ری یا ] (ع اِ) اِجْریّاء. اِجریَّة. روش . عادت . خو. طبیعت . (منتهی الارب ).<br></p>

اجریا. [ اِ ری یا ] (ع اِ) اِجْریّاء. اِجریَّة. روش . عادت . خو. طبیعت . (منتهی الارب ).

لغت نامه دهخدا

<p><span class=""hl"">اجریا.</span> [ اِ ری یا ] (اِخ ) برحسب عقیده ٔ رومیان قدیم اجریا نام پری است موکل چشمه ها و گویند او در حوالی روم در مغاره ای نزدیک چشمه ای اقامت دارد.<br></p>

اجریا. [ اِ ری یا ] (اِخ ) برحسب عقیده ٔ رومیان قدیم اجریا نام پری است موکل چشمه ها و گویند او در حوالی روم در مغاره ای نزدیک چشمه ای اقامت دارد.

<div class="boxBd">اجریا. [ اِ ری یا ] ( ع اِ ) اِجْریّاء. اِجریَّة. روش. عادت. خو. طبیعت. ( منتهی الارب ).<br><hr>اجریا. [ اِ ری یا ] ( اِخ ) برحسب عقیده رومیان قدیم اجریا نام پری است موکل چشمه ها و گویند او در حوالی روم در مغاره ای نزدیک چشمه ای اقامت دارد.</div>

اجریا. [ اِ ری یا ] ( ع اِ ) اِجْریّاء. اِجریَّة. روش. عادت. خو. طبیعت. ( منتهی الارب ). اجریا. [ اِ ری یا ] ( اِخ ) برحسب عقیده رومیان قدیم اجریا نام پری است موکل چشمه ها و گویند او در حوالی روم در مغاره ای نزدیک چشمه ای اقامت دارد.

<div class="boxBd">بر حسب عقیده رومیان قدیم اجریا نام پری است</div>

بر حسب عقیده رومیان قدیم اجریا نام پری است

اجریا

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا